pt 35: Bloody rose

361 84 123
                                    

«این پارت: رز خونین»

Two hours later

همونطور که موبایل رو بین گوش و شونش نگه داشته بود دنبال ایرپادهای جونگ کوک می گشت

وسایل رو بهم ریخت و غر زد : ”اونا اینجا نیستن جئون فاکینگ جونگ کوک“

جونگ کوک پشت خط نفس کلافه ای کشید : ”محض فاک فقط میخوای یه ایرپاد پیدا کنی. معمولا توی کشوی میز یا زیر بالشه“

تهیونگ بالش هارو بلند کرد تا زیرشون رو چک کنه اما فقط قرصهاش اونجا بودن : ”توی کشو رو گشتم زیر بالشتم هیچی نیست“

چرخید و با حس چیزی که با چرخش پاش جای دیگه ای پرت شد نگاهش رو پایین انداخت و یکدفعه داد کشید : ”عاااا پیدا کردم“

جونگ کوک خوشحال تشویقش کرد : ”بالاخره موفق شدی. حالا دیگه بیا“

تایید کرد و موبایل رو روی تخت انداخت

نشست رو زمین و خم شد تا اون رو برداره اما چشمش به دفترچه ی کوچیکی خورد : ”چرا اون زیره!؟“

همراه ایرپاد دستش رو جلوتر برد و اون دفترچه رو هم برداشت

بلند شد و با نفس عمیقی روی تخت نشست

ایرپادهارو روی تخت گذاشت و به دفترچه نگاه کرد

’دفترچه خاطرات جئون جونگ کوک‘

لبخند زد : ”پس توعم از این لوس بازیا داشتی“

بازش کرد و با خوندن جمله ی اولش بلند خندید

’دفترچه خاطرات جئون جونگ کوک
هرکی دست بزنه اثر انگشتاش غیب میشه‘

زمزمه کرد : ”کاش انقدر خنگ نبودی“

بی توجه به هشدار بچگانه ی پسر عموش دفتر رو ورق زد و شروع به خوندن خاطراتش کرد

دست خط و طرز نوشتن جملاتش حتی غلط املایی هاش باعث خنده ی پسر می شد

اما از جایی به بعد دیگه نخندید

چطور می تونست به سختی های اون بخنده

ولی با دیدن جمله ای که راجب موسیقی یاد گرفتنش بود لبخند زد

پس اون یواشکی ازش یاد گرفت و تمرین کرد

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now