پارت چهار . بیبی نمیخوای؟

4.1K 602 344
                                    

یونگی:

چشمامو باز کردم دیدم دستام بستس
اطرافمو نگاه کردم ... سمت چپم یه پسر با موهای صورتی نشسته بود و یه پاشو بین پاهام روی صندلی گذاشته بود ...

 سمت چپم یه پسر با موهای صورتی نشسته بود و یه پاشو بین پاهام روی صندلی گذاشته بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

هرچی بو کشیدم بویی حس نکردم ... اون یه بچس

(یعنی ۱۸ سالش نشده)

عصبی گفتم - پاتو بکش بچه ...

خندید و گفت + شرمنده اجوشی اینجا من دستور میدم

یکم نگام کرد و بعد پاشد و موهامو گرفت و کفششو روی رونم گذاشت + اینجا چی میخوای پیرمرد؟

یکم نگام کرد و بعد پاشد و موهامو گرفت و کفششو روی رونم گذاشت + اینجا چی میخوای پیرمرد؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پوزخند زدم و گفتم -با تو کاری ندارم پلنگ صورتی

حواسم به اسلحه صورتیه دستش جمع شد ... وات دا فاک ... این برای اسباب بازی بودن زیاد طبیعیه

زانوشو وسط پام گذاشت

زانوشو وسط پام گذاشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

+ دنبال جیمینی ... نه؟ ...

پوزخند زدم - اینکه من دنبال چیمو ول کن ... تو دنبال چی میگردی اون پایین بچه ... (به زانوش اشاره کردم) پسندیدی داری سایز میگیری؟

You're mine | تو مال منیWhere stories live. Discover now