نمیخواستم پارت بذارم ولی گذاشتم تا شیرینی داده باشم بهتون
چوووون....
عرررررر😭😭😭😭
اول تو هشتک تهیونگ 😍😍😍
دوم تو یونمین 💃🏻💃🏻💃🏻
چهارم تو ویکوک😁😁😁
و کلی رتبه های خفن دیگه 😭😭
پشما خودم ریخت فهمیدم🍃🍂🍃🍂🍃
هار هار هار😁😁😁😁
ماچ بهتون 😭😍😘❤😘😍😭
《 ملت از رتبه کنکورشون ذوق میکنن من با اینا😁🤣》
_______________________________
یونگی
بعد اینکه جیمین آروم شد با هم پایین اومدیم ... بقیه هم که انگار نامجون توجیهشون کرده بود به روی خودشون نیاوردن
خدمتکارا دوباره شمعای کیک رو روشن کردن و جین هم به زور جیمین رو پشت کیک روی مبل نشوند ... ثانیه ای بعد این جیمین بود که با چشای ستاره بارون و ذوق زده به همه مون نگاه میکرد ... یه جورایی انگار میخواست این جمع رو واسه همیشه تو خاطرش ثبت کنه
جین با جیغ جیغ گفت
# یااا ... فوت کن دیگه شمعا رو پدر سوخته ... کیکم خراب شدجیمین با خنده گفت
+ باشه بابا ... ببخشید هیونگجیمین چشاش رو بست و چند ثانیه بعد شمعا رو فوت کرد
جین ادای گریه در اورد و گفت
# بچم چقدر زود بزرگ شده .... هق
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...