پارت پنجاه و یک . اجازه میدی 🔞

3.2K 352 69
                                    

گایز واقعا معذرت میخوام من تو چند وقت حتی دو دقیقه هم فیلتر شکنم وصل نمیشد و امروز به زوووور وصل شدم

به جاش واسه دلجویی اسماتتتتت اوردم براتووووونننننن 😈😱😈😱😈

اونم سه پارررررتتتت🤤🤤🤤

کامل و شفاف🙈🙊🙉

جیغ بکشید ببینم😂😂😂

صداتون نمیادااااا😂😂😂😂😂😂

و اینکه بگم این اولین تجربه اسمات نویسی منه اگه خوب نیست به بزرگی خودتون ببخشید 😁

و اهان یه چیز دیگه....

خجالت بکشید ... نخونید ... بی ادبا😑😂🗿

نبینم کامنت بذاریدا 🤭🥴🙈

هر کی کامنت بذاره بلاک میکنم😂😂😂😂

__________________________________

جین

با نفس نفس از خواب پریدم.... وات دا فاک این چه خوابی بود؟... نامجون هم که تو بغلم خواب بود با ترس از خواب پرید و تو تخت نشست
- چ.چی شده ؟ خوبی جینی؟

خوب؟ ... داری باهام شوخی میکنی پدسگ؟ ... چرا باید بعد دیدن خواب فول اچ دی پورن خودم و خودت حالم خوب باشه ...

وایسا ببینم ...

با چیزی که حس کردم سریع پتو رو روی دم و دستگام کشیدم ... چون فاااک ... من شدیدا راست کرده بودم ... اومد سمتم بیاد که واسه اینکه نفهمه تحریک شدم عقب کشیدم

به ثانیه نگاش غمگین شد ... شت جینی احمق گند زدی ... اون الان فکر میکنه دوباره به خاطر اون پنیک کردم ... سریع قبل اینکه چیزی بگه گفتم
+چیزه ... چیزیم نیست ... فقط یه مشکل کوچیک هست که خودم میتونم حلش کنم

گیج نگام کرد ... جلوی هودیمو پایین تر کشیدم و اومدم بلند شم برم که مچ دستم رو گرفت ...
- ببینمت جین ... چرا انقدر قرمز شدی؟

روم رو ازش گرفتم و گفتم
+ چ...چو... چون گرممه

گفت
- خوب اگه گرمته...

به ثانیه پتو رو از روی پام کشید و گفت
- پس اینو بذاریم کن....

پلکام رو محکم به هم فشار دادم و لبه لباسم رو بیشتر پایین کشیدم ... ولی چه فایده ... اون دیگه فهمیده بود ... ای لعنت بهت ژان که مغزم و منحرف کردی...

صدای خنده تخسش رو شنیدم که گفت
- اوه ... پس مشکل این کوچولوعه؟

+مش...مشکلی نیست نامجون ... سی سالمه خودم از پسش برمیام

You're mine | تو مال منیDonde viven las historias. Descúbrelo ahora