جینجی کی محکم پشت گردنش رو گرفته بود که تکون نخوره و شوگا هم سعی میکرد با پنجه کشیدن و گاز گرفتنش خودش رو آزاد کنه ... اما نمی تونست ... گرگ کوک زیادی بزرگ و قوی بود
یکی از محافظا سمتش اومد و سرمی که دستش بود رو به یونگی تزریق کرد و اون یکم که تقلا کرد بیهوش شد
جونگ کوک گردنش رو ول کرد و چند قدم عقب رفت ... دندوناش به خاطر تقلا های شوگا خونی شده بود و این نشون میداد شوگا زخمی شده
اینجا چه خبره؟ ... خدمتکار رو صدا زدم و گفتم
+ چندتا ملافه بیاراومدم سمت کوک برم که با غرش وحشتناکی که بهم کرد سر جام برگشتم ... نامجون خودش رو سپر من کرد و رو به محافظاش گفت
- بهش آسیب نزنید ... فقط بیهوشش کنیدیکی شون یه اسلحه که معلوم بود برای شلیک داروی بیهوشیه در آورد تا بزنتش ولی قبل اینکه بزنه ...
× نههه ... وایسا ... لازم نیست ...تهیونگ با یه لباس مشکی که معلوم بود چند سایزی ازش بزرگتره و مال خودش نیست به دو از پله ها پایین اومد ... چشاش پف کرده بود و به قرمزی میزد
رو به محافظا گفت
× اسلحه ها تون رو بیارید پایین ... میترسونیدش ...اوکی اون الان گفت میترسوننش؟ ... لعنتی تنها کسی که اینجا نمیترسه اون گرگ گندس ... با اون دهنی که خون ازش که میچکه میخواد هممون رو جر بده
بعد از اینکه محافظا به حرفش گوش کردن یه ملافه رو از خدمت کار گرفت و دستاش رو به نشونه تسلیم بالا برد و آروم سمتش رفت
× هی کوکو ... منم ... ته ته
جونگ کوک دندوناش رو نشون داد و غرش کرد
نامجون ترسیده گفت
- جلو تر نرو ته ... تو جفتش نیستی ... نمیشناستت ... بهت آسیب میزنهسرش رو به دو طرف تکون داد و گفت
× نه ... کوکیم به من آسیب نمی زنه ... نه خودش ... نه گرگش ... اون منو میشناسه.
تهیونگ
آروم سمتش رفتم ولی اون انگار ازم می ترسید ... نامحسوس عقب میرفت ... نگاش رو به در ورودیی که باز بود داد و خواست اون سمتی بدوعه که گفتم
+ هی ... جونگ کوک بغل کردنم رو دوست داشت ... تو چی الفا؟ ... تو هم دوست داری؟
رو زمین دو زانوم نشستم و دستام رو از هم باز کردم و منتظر موندم
+ بیا الفا ... لطفا بغلم کن ... من ترسیدم
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...