پارت چهل و شیش . کارما

2.6K 436 259
                                    

جین

× ه.هیونگ
کوک سمتم قدم برداشت که عقب رفتم ...

+ تو اونجا بودی کوک؟

×م.من ... من ...

+ ج.جوابم رو بده... تو اونجا بودی؟

سرش رو پایین انداخت و گفت
× ا.اره ... او.اون موقع که بی هوش بودی ... دیدمت

چی؟؟ ... وقتی بی هوش بودم؟  ... یعنی ... یعنی قبل اینکه اون سه تا اشغال برسن؟ ...

تو لحظه سرم گیج رفت و نزدیک بود زمین بخورم که دستم رو به دیوار گرفتم ... خواستن سمتم بیان که دستم رو بالا آوردم و گفتم
+ جلو نیاین

چند تا نفس عمیق کشیدم تا بتونم خودمو کنترل کنم.... دنیا دور سرم می چرخید و هر چی نفس میکشیدم فایده ای نداشت ... انگار اکسیژن به مغزم نمی رسید 

+ تو ...تو ... منو اونجا ول کردی و ... رفتی؟ ....

دوباره سرش رو پایین انداخت ... چرا لال مونی گرفته ... چرا نمیگه اشتباه می کنم؟ ...

رفته رفته صدام بالا رفت
+ به چه حقی ... به چه حقی به خودت اجازه دادی بکشیشون؟ ... فکر کردی خودم چلاقم؟ ... فکر کردی یه بدبختم که تو باید ازم محافظت کنی؟ ... اصلا به چه حقی به خودت اجازه دادی تو زندگی من دخالت کنی

نگام کرد و بهت زده گفت
×ه.هیو....

تو حرفش پریدم و حرصی گفتم
+ تو ده سال پیش منو ولم کردی ... الان اومدی داداشم شی یهو؟

با چیزی که یادم اومد خندیدم... سمتش رفتم و گفتم
+ وایسا ببینم ... واسه همین ده ساله خون به جیگر من کردی؟ ... واسه همین ده ساله دارم زخم زبوناتو میخورم؟

دوباره بی حرف به زمین زل زد ... یه قدم مونده بینمون رو برداشتم و محکم ترین کشیده ای رو که میتونستم تو گونش خوابوندم ...

سرش کج شد و گوشه لبش پاره شد ... یقش رو گرفتم و با صدای لرزون از بغض گفتم
+ ی.یه چیزی بگو ... عوضی ... چرا خفه خون گرفتی ... تو این سالا که خوب زبون داشتی ...

دست نامجون روی قفسه سینم نشست و منو ازش جدا کرد
- هی هی جینی ... آروم باش

اشکای مزاحمم رو کنار زدم و گفتم
+ ولم کن ... ولم کن نامجون ... بذار ببینم گناهم چی بوده که این همه سال عذابم داده

تقلا کردم که از بغلش بیرون بیام اما اون منو سفت نگه داشته بود
- باشه عشقم ... تو آروم باش ... ولت میکنم

دست نامجون رو که دورم حلقه شده بود رو بغل کردم .... چند تا نفس عمیق کشیدم تا آروم بشم ... چشمام رو بستم و گفتم
+ نامجون؟

- جانم؟

چشام رو باز کردم و تو چشای خیس کوک زل زدم و بی‌روح خطاب به نامجون گفتم
+ میگی آقای جئون رو تا بیرون عمارت همراهی کنن؟ ...

You're mine | تو مال منیWhere stories live. Discover now