تهیونگ
توی محلی که معلوم شده بود اونا میتینگ دارن اومده بودم ... راستش استرس داشتم ... استرس چی رو نمیدونم ... ولی همه وجودم میگفت که نباید اینجا باشم
ولی خب میدونید ... لج کرده بودم... تو این دو روز نامجون خیلی سعی کرد منصرفم کنه اما پام رو کرده بودم توی یه کفش که میرم
لیوان مشروب رو برداشتم و بی توجه به درد معدم یکی دو قلوپ مزه کردم ...
میخواستم دهنم کمی بوی الکل بده تا فکر کنن مستم ... طبق تحقیقاتم اون مین کی اشغال و دور و بریاش عاشق امگا های پسر بودن ... اگه میتونستم مخش رو بزنم و نزدیکش بشم همه چی حل بود
فقط یکم لوندی جواب بود ... کلافه بلند شدم و سمت پیست رفتم ... همه تو هم میلولیدن و هر کی منتظر یه موقعیت بود تا اون یکی رو دستمالی کنه
نفسم رو پر سر و صدا بیرون فرستادم و بین جمعیت رفتم ... خیلی خب ته ته ... تو قرار نیست دستایی که رو تنت میشینه رو قلم کنی ... باید بهشون نزدیک بشی
شروع به تکون دادن بدنم کردم و چند ثانیه فقط طول کشید تا یکی بهم نزدیک بشه و شروع به رقص باهام بکنه ... بهش نگاه کردم ... میشناختمش ..
به لطف اطلاعاتی که یونگی قبلا به کمک جیمین به دست آورده بود همه آدماش رو می شناختم ... دست راست مین کی بود ... طعمه بدی نیست
زبونم رو روی لبام کشیدم و خودم رو از پشت بهش چسبوندم و باهاش رقصیدم ... دستش روی پهلوم نشست و خندید
× سلام سکسی بویخیلی داشتم زور میزدم که از حس رایحش بالا نیارم ... البته نه فقط اون ... از رایحه همه الفا های اینجا حالم بهم میخورد
یه لبخند زدم و از پشت سرم رو به شونش تکیه دادم و گفتم
+ های ددی...لباش رو با زبونش خیس کرد ... سرش رو توی گردنم برد و گفت
× ازت خوشم میاد پسر کوچولوسمتش چرخیدم و دستام رو دور گردنش حلقه کردم ... با عشوه گفتم
+ منم همینطور الفاخندید ... دستاش رو دور کمرم حلقه کرد و دوباره سرش رو تو گردنم برد ... با نشستن لباش روی گردنم یه دفعه حالت تهوع شدیدی بهم دست داد ... جلوی دهنم رو گرفتم ... سریع از بغل اون خودمو بیرون کشیدم و سمت سرویس بهداشتی دویدم
خودم رو توی یکی از سرویسا انداختم و هرچی توی معدم بود و بالا آوردم ... اخه کدوم احمقی با شکم خالی مشروب میخوره که توی احمق خوردی ... تازه اونم با معده درد
روی زمین نشستم ... به دیوار تکیه دادم و زیر لب کلافه گفتم
+ لعنت بهت وی ... انقدر اذیتم نکن ... کوک دیگه رفته ... انقدر عین احمقا دنبال بوی اون تو بغل این و اون نگرد ...چشام و بستم و آروم تر گفتم
+ میدونم جی کی رو دوست داری ... منم کوک رو دوست دارم ... اما خودتم میدونی مال هم نیستیم ... وجود ما کنارش فقط دردسر براش داره
STAI LEGGENDO
You're mine | تو مال منی
Lupi mannari•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...