پارت شصت . عشق فراموش شده

2.5K 394 118
                                    


کاور صرفا جهت رشوه به شما قرار داده شده و هیچ دلیل دیگه ای نداره 😁😌🙄😝

__________________________________

کوک

دستم رو روی زخم پهلوم گذاشتم ... درسته تا حالا تیر نخورده بودم اما این درد کمش یکم زیادی غیر طبیعی نیس؟ ... گلوله شکمم رو سوراخ کرده و ازش بیرون اومده اونوقت انگار با دارت بهم زدن

کلافه نگام رو روی جین که کنار تختم، روی مبل نشسته بود دادم
-هیونگ؟

+ جانم؟

یه لبخند کوچیک روی لبام نشست ... چقدر احمق بودم که لذت شنیدن این جانم گفتنش رو این همه سال از خودم محروم کرده بودم

- نامجون کجاست ...

خواست چیزی بگه که در باز شد و خودش اومد تو ... با دیدن نامجون گفتم
- دیگه کاری به کار مین کی نداشته باش ...

ابروهاش بالا پرید و گفت
* ببخشید؟ ... ها؟

تو تخم چشاش زل زدم و عصبی گفتم
- گفتم بی خیال انتقام شو کیم...

* من به خاطر تو نمیخواستم انتقام بگیرم که الانم به حرف تو بیخیالش بشم ... بعدشم همین امروز به سیخ کشیدتت ... بعد میگی بیخیالش شم؟

- به خاطر ته مجبوری ...

نامجون ماتش برد ...
* چ.چه ربطی به اون داره؟

- به نظرت تهیونگ یه هفتس کجاس؟

+ منظورت چیه کوک؟

سمت جین چرخیدم و بی پروا گفتم
- به لطف جفت شما تهیونگ من تو چنگ اون حروم زاده افتاده

جین شکه گفت
+ چ.چی؟

تو تخم چشای نامجون زل زدم و عصبی گفتم
- برادر تو دو دستی تقدیم مین کی کردی الفا کیم ... ته جفت اون حرومیه ... الانم مارکش کرده ... فهمیدی؟

دهنش باز مونده بود و خشکش زده بود .... به جین نگاه کردم و گفتم
- الانم لطفا دست از سرشون بردار ... از خیر انتقام گذشتم ...

اتاق توی سکوت بدی فرو رفت ...
+ تو ته رو فرستادی پیش مین کی؟

نگاش کردم ... خیره به نامجون داشت این سوال رو می پرسید ... نامجون خشکش زده بود ... شاید نباید یهویی میگفتم؟

جین از جاش بلند شد و گفت
+ با توعم نامجون ... این کارو کردی ؟

نامجون سرش رو تکون داد ...
* ا.اره .... ک.کردم

جین انگار باورش نمی شد ...
+چرا بهم نگفته بودی؟ ...

سرم رو سمت یونگی که بی حرف دم پنجره وایساده بود چرخوندم و گفتم
- یونگی؟ ... کارای ترخیصم رو میکنی لطفا؟ ... نمیخوام اینجا بمونم ...

You're mine | تو مال منیWhere stories live. Discover now