یونگی
یخ رو روی سر جیمین گذاشتم و به غر غراش توجه نکردم
+یونگی میگم چیز مهمی نیست... چرا شلوغش میکنی؟شاکی گفتم
- میبندی یا بزنمت زیر بغلم ببرمت بیمارستان؟لباش رو اویزون کرد و ساکت شد ... آروم دستمال رو از جلوی بینیش برداشتم ... خونریزیش بند اومده بود ...
ولی چرا اینجوری شد؟ ... اون که خوب میخوابه...+دیدی چیزی نبو...
انگشت رو روی لبش گذاشتم و گفتم
- ششششششش ... حرف نباشه ... حالا دراز بکشیخ رو از روی سرش برداشتم و روی میز گذاشتم ... نگاش کردم... هنوز نشسته بود ... نوچی کردم و دستم رو روی شونش گذاشتم و آروم هلش دادم تا دراز بکشه
ملافه رو روش صاف کردم و گفتم
- چیزی میخوای برات بیارم؟
+ اوهوم
- چی؟
خندید و دستاش رو باز کرد و گفت
+ بغلسرم رو تکون دادم و زمزمه کردم
- دیوونه
بغ کرد ... چرخید و بهم پشت کرد و گفت
+ شنیدم چی گفتی
خندیدم ... روی تخت دراز کشیدم و دستم رو دور کمرش حلقه کردم و به خودم چسبوندمش
-قهر نکن گربه کوچولو
+یاااا گربه خودتییییخندیدم و گفتم
- اره راست میگی .... من گربم و تو جوجه ... یه جوجه رنگی صورتی.
جیمین
چرا نمیتونم ولش کنم ... چرا حاضرم به خاطر حس کردن این محبتاش بازیش بدم ...
اون حقش این نیست ... نمیخوام منم بشم شکست عشقی دومش ... نمیخوام خودخواه باشم
ولی میدونی چیه دیگه بسمه .. خسته شدمم انقدر به فکر بقیه بودم ... یه بار می خوام خودخواه باشم ... می خوام تا جایی که میتونم برای خودم نگه دارمش ... برای بعدش خودش یه فکر به حال قلبش میکنه دیگه ... مگه نه؟
تو بغلش چرخیدم و سرم رو تو سینش مخفی کردم ... دستاش رو دورم محکم کرد و گفت
- چی شد خوشت اومد؟ ... دوست داری از این به بعد به جای بیبی جوجه صدات کنم؟
+تو هر جوری صدام کنی دوسش دارم.
تهیونگ
😈
آروم پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد ... لبامو به دندون گرفت و گفت
- لباسم رو درار بیبی
سریع دستام رو سمت پیراهنش بردم و دکمه هاشو باز کردم ... با دیدن بدن سکسی شیش تیکش آهم دراومد ... ازم فاصله گرفت و همونطور که پیرهنش رو در میاورد پوزخند زد و گفت- خوشت اومد کوچولو؟
دستم رو بلند کردم و روی سینش کشیدم ...لبم و گاز گرفتم و سرم و تکون دادم...
+اره ... دوسش دارم
دستش رو دور کمرم پیچید و از تخت فاصلم داد تا بتونه بافتم رو از تنم در بیاره ... دستم رو دور گردنش حلقه کردم و بالا تنه های لختمون رو به هم چسبوندم
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...