نامجون
به وضوح پشمام ریخته بود ... این چه کوفتیه؟ ... با استرس به جین نگاه کردم ... نکنه فکر کنه از قصد این فیلمو گذاشتم؟ ... تکون نمیخورد ...
-هی جینی؟ ...
یه ذره تکونش دادم که سرش تو بغلم افتاد ... سیریسلی؟ ... خوابیده؟ ... البته شانس آوردمااومدم دستگاه کنترل رو از روی میز بردارم تا خاموشش کنم اما فهمیدم پشت جین گیر کردم و تکون خوردنم مساوی با بیدار شدنش و دیدن تی وی و پنیک کردنشه
هرچی سعی کردم به کنترل برسم نشد زیر لب گفتم
- وای به حالت تهیونگ ... مگه اینکه دستم بهت نرسه ... واسه من نقشه میکشی؟ اره؟با دیدن صحنه های توی تلوزیون رسما داغ کرده بودم ... با دیدن یکی دم در که مشغول تمیز کاری بود آروم گفتم
- هی هی ... پسر ... بیا اینجا
نگاهش بهم افتاد و سریع سمتم اومد
*بله الفا؟
دستم رو روی بینیم به معنی ساکت باش گذاشتم .... اصلا دلم نمی خواست الان جین بیدار شهبه تلوزیون اشاره کردم
- خاموشش کن
به تلوزیون نگاه کرد و اونم پشماش ریخت ... سریع کنترل رو برداشت و خاموشش کرد ... نفس راحتی کشیدم و آروم گفتم
- ممنون ... چقدر مونده برسیم؟
آروم گفت
*یه ربعسرم و تکون دادم و گفتم
- باشه میتونی بری
دوباره احترام گذاشت و رفت ... به جین نگاه کردم ... موهای لختش روی صورتش ریخته بود و چشمای قشنگش رو مخفی کرده بودآروم دستم رو دور کمرش محکمتر کردم و سرم رو به سرش تکیه دادم ... نمیدونم این چه آرامشی بود که از هر لمس کوچیکش تو وجودم پخش میشد ... مهم نبود مشکلم چی باشه ... بغل اون ... نگاه اون ... صدای اون .... همه چیو حل میکرد
نا خوداگاه لبخند اومد روی صورتم ... پس جفت که میگن اینه؟
.
تهیونگ
داشتم روی تردمیل می دویدم خیس عرق بودم و نفس نفس میزدم
با اومدن یکی روی تردمیل بغلیم نگاش کردم ... اون یارو بود ... اسمش چی بود؟ ... یونگی؟تردمیل رو روشن کرد و آروم روش راه میرفت ... گفت
- امممم ... سلام تهیونگ شی
سرم رو تکون دادم و گفتم
+ سلام
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...