کاوروووو🤣🤣🤣
نویسنده دارید هنرمنددددد👩🏻🎨🤣
.سوکجین:
استرس گرفته بودم ... توی اتاقم جلوی آینه نشستم و روی گردنم دست کشیدم ...
از الان میتونستم جای دندون هاشو رو گردنم حس کنم ... خیلی درد داره؟ ... حتما داره ... اون یه اصیل زادس ...
اصلا هرچی شد بشه ... گور باباش ... از اتاق بیرون اومدم و سمت سالن رفتم ... عین سگ گشنم بود ... نامجون که روی مبل نشسته بود سرشو سمتم چرخوند ...
بی حرف توی آشپزخونه رفتم ... پشت میز نشستم که خدمتکار پن کیک شکلاتیو جلوم گذاشت ... در عرض چند دقیقه دخل همشو اوردم
بلند شدم تا پیش نامجون برم ... توی سالن نبود... سمت اتاقش رفتم و در زدم ...
_ بله
+ منم- بیا تو
درو باز کردم و رفتم تو کتابش رو بست و عینکش رو در آورد و پرسید
- چیزی شده سوکجینا؟
+ اتاق من انجامش بدیم یا اینجا؟
چشاش گرد شد ...خاک به سرم این چی بود گفتم
سریع گفتم+ یع...یعنی میگم کجا مارکم میکنی؟ ... فردا تولدته ...
- منم گفتم این کارو نمیکنم
+ برای چی؟
- چون اینجوری تو پابند من میشی تا موقعی که بمیرم ... مشکلی نداری؟
+ نه ندارم ... من نه تو رابطه با کسیم نه علاقه ای به اینکار دارم ... تو میتونی بازم کسی رو مارک کنی ... هر موقع کسی که دوسش داری رو پیدا کردی راهمون از هم جدا میشه ...
- ولی جای دندونای من روی گردنت ازت جدا نمیشه
+ کسی که باید مشکلی داشته باشه منم نه تو ... مثل دوتا شریک کاری میشیم که واسه منافع مشترک میجنگن ... من ضامن حفظ قدرتت میشم تو هم متحد برادرم
- برادرت ؟
+ برادر کوچیکترم ... جونگ کوک ... یه الفاس و جانشین هیونگمه
- اگه یه روز عاشق یکی شدی چی ... با اون مارک چیکار میکنی
+نمیشم ... نگران نباش ... من ۲۸ سالمه ... اگه میخواستم تا حالا اتفاق میوفتاد ... انقدر نگران نباش و انجامش بده ...
نمیشم دیگه ... مگه نه ؟
یکم فکر کرد و کلافه گفت
- باشه ... هر موقع خواستی ... انجامش میدم+ الان انجامش بده
نمیدونم این همه شجاعت از کجا اوردم
- آمممم ... خب پس ... ب ... برو رو تخت دراز بکش
یه نفس عمیق کشیدم و سمت تخت رفتم و روش دراز کشیدم ... اوکی ... طبق چیزایی که تو دبیرستان میگفتن ، مارک یه اصیل زاده در حد فاک درد داره ... آروم باش جینا ... تو بدتر از اینارم تحمل کردی اینکه چیزی نی ...
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...