نامجون
《 تک تک تون رو بلاک میکنم 🤣》
دستم رو دور کمر جین حلقه کردم و پایین تنش رو از تخت فاصله دادم ... از بین پاهاش کنار رفتم .... روش خم شدم و همونجور که لباش رو می بوسیدم دستم رو از روی پهلوش تو باکسرش فرستادم و آروم از پاش بیرون کشیدمش
با درآوردن اون تیکه پارچه مزاحم اون رو روی زمین انداختم... جین سعی کرد با جمع کردن پاهاش خودش رو بپوشونه
دستم رو بین زانو هاش گذاشتم و اروم از هم بازشون کردم بین پاهاش نشستم ... رو صورتش خم شدم و همونجور که صورت خجالت زدش و لبای سرخش رو میبوسیدم گفتم
- عاعاعا ... اینجا جای منه بیبیدیدم چشاش رو محکم بسته و پلکاشو به هم فشار میده ... قفسه سینش تند تند بالا پایین میشد ... واضح بود ترسیده ....
میدونستم شدیدا از سکس وحشت داره ... هر کس دیگه ای هم جای اون بود می ترسید ... با اون تجربه مزخرفی که از سکس داشته بایدم تا آخر عمرش بترسه
و اینکه الان اینجوری بی دفاع جلوی من دراز کشیده و داره به زور خودش رو آروم میکنه منو هم میترسونه ...
از این میترسونه که شاید جین اینو نخواد و فقط به خاطر علاقش به من داره تحمل میکنه ... باید مطمعن میشدم ... از اینکه واقعا اینو میخواد
آروم پلکاش رو بوسیدم و گفتم
- جینی؟ ... نگام میکنی؟آروم چشاش رو باز کرد و نگام کرد ... مردمک چشاش می لرزید ... یه بوسه کوچولو رو پیشونیش زدم و گفتم
- میدونی که عاشقتم ... مگه نه؟سرش رو به نشونه اره تکون داد .... چونش رو بوسیدم و گفتم
- میدونی که به خاطر من مجبور به انجام این کار نیستی؟ ... مگه نه؟دوباره سرش رو تکون داد ... آروم لباش رو بوسیدم گفتم
- اینم میدونی که حتی اگه تا آخر عمرمونم سکس نداشته باشیم ذره ای از عشقم بهت کم نمیشه؟ ... مگه نه؟آروم کنار لبش رو گاز گرفت و سرش رو تکون داد
+ م.میدونم- و هنوزم میخوای ادامه بدیم؟
تو چشام نگاه کرد و گفت
+ اره ... م.میخوام .... میخوام ادامه بدیمبا این حرفش لبام رو روی بدنش نشوندم و دوباره شروع به بوسیدن بدن ظریفش کردم جای دندونام که از قبل مونده بود رو میبوسیدم ...
.
جین
با حس خیسی و گرمایی که دور عضوم حس کردم دوباره به نامجون نگاه کردم ... با دیدن صحنه رو به روم ناله لرزونم بلند شد ...
حس لبای درشت نامجون دور دیکم حس بهشت رو میداد ... همون طور که سرش رو بالا پایین می برد دستش رو روی مچ پام نشوند و نوازش وار بالا اوردش
ESTÁS LEYENDO
You're mine | تو مال منی
Hombres Lobo•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...