🔴هشدار
خطر حملهی یه چسه خاک بر سری🤣😈
.
___________________________________
جین
* مرگت چیه لعنتی؟
با حرفی که زد بقیه هم بلند شدن و سمتمون اومدن
خواستم از کنارش برم که بازوم رو گرفت و برم گردوند سرجام یقم رو گرفت و گفت
* گفتم مرگت چیه؟ ... من که دیگه کاری به کارت ندارم عوضی؟ ... به هر سازی زدی که رقصیدم ... دیگه چته؟ ... میخوای از من انتقام بگیری به تهیونگ چیکار داری؟+ من .. من ...
* من من نکن درست زر بزن ... تا الان که خوب ورور میکردی ...
با این حرفش دست نامجون که کنارم وایساده بود وسط قفسه سینش خورد و هلش داد عقب ...
نامجون جلوم وایساد و عصبی گفت
- زبونت رو کنترل کن بچه ... مجبورم نکن بدم واست پوزه بند ببندن ...کوک سینه به سینش شد و عصبی گفت
* اگه داری واسه امگات ببند که بفهمه کجا چی زر بزنه ...نامجون رایحه تلخش رو آزاد کرد و عصبی گفت
- داری حدتو رد میکنی جئون ... لازمه جاتو نشونت بدم؟جونگ کوک هم که مثل اون یه اصیل زاده بود رایحش رو ازاد کرد و حرصی گفت
* میدونی چیه؟ ... دوست دارم الان یه کله بخوابونم وسط صورت قناصت و کف اینجا پهنت کنمنامجون با تمسخر و اشاره به اختلاف قد و هیکلشون گفت
- تلاشتو بکن کوچولو ... البته اگه قدت به دماغم برسه و قبلش یه مشت تو فکت نخوابونده باشمیونگی جلو اومد و با فشار دستاش روی قفسه سینشون از هم فاصلشون داد
# کامان گایز ... تمومش کنید ... اینجا کسی با کسی دشمن نیست ... اون رایحه های کوفتیتون رو هم کنترل کنید تا همه رو نکشوندید اینجاجونگ کوک کلافه دست یونگی رو پس زد و گفت
* لعنت به همتونانگشت اشارش رو بالا آورد و خطاب به من با داد گفت
* هی عوضی ... خوب گوشاتو باز کن ... تو نمیتونی هر گوهی دلت میخواد بخوری و بعد خودت و پشت این مرتیکه قائم کنی جئون سوک جین ... بلاخره این یارو هم اون روی لجن تو رو میشناسه و بعد مثل یه تیکه اشغال پرتت میکنه از اینجا بیرون ... اون وقته که یه بی کس و کار بدبخت میشی ... دقیقا همون چیزی که لیاقتته ...و بعد دنبال ته رفت ... با رفتنش نامجون چند تا نفس عمیق کشید تا رایحش آروم شه ... سمتم چرخید و یکم نگام کرد و بعد جدی گفت
- میشه بگی مشکلت چیه جین؟شرمنده سرم رو پایین انداختم و گفتم
+ من ... متاسفم ... یه لحظه نفهمیدم دارم چیکار میکنم ... فکر نمی کردم اینجوری شه
ŞİMDİ OKUDUĞUN
You're mine | تو مال منی
Kurt Adam•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...