پارت نه . گور بابای فردا

3.6K 512 240
                                    

اول از همه بگم اگه فن ارت کاور رو کاملش رو دیدید خیلی بی تربیتید😂
اخه نکه من ندیدم واسه همون میگم😂🚶🏻‍♀️😇🙄

__________________________

جین

سرم رو سمت صدا چرخوندم .... وات دا فاااک؟ ... وایسا ببینم اگه اینکه کنار منه نامجونه پس اون زن الفایی که اونجا وایساده و با نامجون عین سیبیه که از وسط نصف شده کیه؟

《 هر هر هر🤣خودم جرررررم😂😂😂》

نامجون با لبخند گفت - خاله ... شما اینجا چیکار میکنید .... کی برگشتید کره؟
اون زن الفا سمتمون اومد و محکم پس کله نامجون زد

* تویه پدر سگ چیز به این مهمی رو از من مخفی کردی؟
نامجون همونجور که پشت سرش رو ماساژ میداد گفت - نمیخواستم نگران شید خاله

* فعلا حوصلتو ندارم نامجون پس خفه شو و بگو اون دختر خوشگل کجاست؟

- ها؟
* جفتت رو میگم ... همون که میگن انقدر قیافش خوشگل و معصومه که دل همه رو میبره ... همون خوشگل خانومی که مارکش ....

با صدای قاطع  نامجون ساکت شد- خاله ... جفت من دختر نیست

* ها؟

دست نامجون پشت کمرم نشست و آروم جلو کشیدم ... دلم میخواست زمین دهن وا کنه برم توش ... خالش منتظر یه دختر ناز و کیوت بود نه یه نره خر دراز مث من

به احترامش خم شدم و آروم گفتم + سلام... من سوکجینم جفت نا....
حرفم با فشرده شدن توی بغلش نصفه موند

* سلام عزیز دلم ...
منو از بغلش بیرون آورد و صورت بهت زدم و بین دستاش گرفت ....

* وای تو چقدر خوشگلیییییی ... معذرت میخوام که فکر کردم دختری ‌... اخه انقدر همه از قشنگی جفت این احمق حرف میزدن که فکر نمی کردم یه پسر میتونه انقدر زیبا باشه و دل همه رو ببره

صورتم از خجالت سرخ سرخ بود
نامجون دستای خالشو از صورتم جدا کرد و منو عقب کشید و گفت
- بسه خاله ولش کن ... وحشت کرد ... چرا عین پلنگ زخمی بهش حمله میکنی

خالش حرصی رو دستش که روی شونم بود زد و گفت
* خودت ولش کن حسود خان ... ( رو به من با خنده گفت) میگم سوکجین بیا این نره خرو بپیچون با هم فرار کنیم ها؟ ... دلت یه شوگر مامی دافی مث من نمیخواد؟

نامجون شاکی گفت - یااااا خالههههه
* زهر مااار

یا خنده بهشون نگاه کردم ... چقدر شخصیت خالش رو دوست داشتم

.

نامجون

خالم از اون موقع که اومده چسبیده به جین و قربون صدقش میره
* نامی میگم این خوشگل پسر رو چجوری پیدا کردی؟

You're mine | تو مال منیWhere stories live. Discover now