هوسوک:
با دهن باز و پشمای ریخته به در دفتر ته زل زده بودم ... الان چی شد؟ .... این همون یارو نبود که ته میخواست چند روز پیش دیکشو با گوله سوراخ کنه؟ ... وات دا فاک ... الان رفت بهش بده؟
همون جور تو فکر بودم که یکی گفت - هی اجوشی
برگشتم سمتش پشت میز بارمن نشسته بود+ با منی؟
- آره مگه اجوشی نیستی؟خندم گرفته بود بو کشیدم ... اون بچه بود
+ نسبت به تو اره اجوشیم
سمتش رفتم و به میز تکیه دادم و گفتم + حالا این پسر کوچولو اینجا چی میخواد؟- بقیه اینجا چی میخوان ؟ ... نوشیدنی
+ ولی تو یه بچه ای
- چون بچم واسم نمیاری؟
+ نه کوچولو اینجا یه کالاب دولتی نیست ... اینجا واسه بچه ها هم سرو میکنیم ...سمت قفسه مشروب رفتم و مشغول آماده کردن سفارشش شدم ...
چند دقیقه بعد سمتش برگشتم که دیدم یه الفا نیم متریش وایساده و داره باهاش لاس میزنه ... لیوان رو جلوی پسر گذاشتم و گفتم
+ میشناسیش؟
کلافه سرش و به معنی نه تکون داد+هی تو ... لندهور ... بزن به چاک ...
عصبی خندید و گفت × با منی ؟همون طور که با دستمال لیوان تو دستم رو خشک میکردم گفتم + اره ... با خود حمالتم
اومد سمتم حمله کنه که دستم رو زیر میز بردم و اسلحه ای که ته واسه شرایط اینجوری به زیر میز وصل کرده بود رو برداشتم و سمتش نشونه گرفتم
رسما پشماش ریخت خونسرد گفتم
+ سیکتیر کن ... سریعدستاشو برد بالا و همون طور که عقب عقب میرفت گفت
× اوکی اوکی ... آروم باش رفتمبعد رفتن اون الفا اسلحه رو سر جاش گذاشتم رو به اون پسر گفتم
+ ساری کوچولو ... حرومزاده اینجا زیادهنوشیدنی رو دست گرفت و گفت
-نیاز به محافظتت نبود .... از پس خودم بر میامخندیدم و گفتم + میدونی آدما واسه من تو دو دسته خلاصه میشن .... یا انقدر حرومزادت که میخوام با چاقو تیکه تیکشون کنم یا انقدر کیوت که دلم میخواد بخورمشون ... تو تو دسته دومی کوچولو
YOU ARE READING
You're mine | تو مال منی
Werewolf•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم...