4 Hangout
هر سه وارد کافه شدیم و به فضای داخل نگاه کردیم. فضای داخل ساده و زیبا بود. جلو رفتیم تا سفارش بدیم و یک دختر آلفا رو اونجا دیدیم که با لبخند بهمون نگاه میکرد.
"سلام به کافه ی بلک پینک خوش اومدین. چطور میتونم کمکتون کنم؟" دختر پرسید.
"میتونم یک تکه از اون کیک توت فرنگی سفارش بدم؟" با اشاره به کیک پرسیدم. دختر سرشو تکون داد و بعد به جیمین نگاه کرد.
"پس منم یکم از کیک شکلاتی کناری میخوام." جیمین گفت و دختر دوباره سرشو تکون داد و در نهایت به جونگکوک نگاه کرد.
"من فقط یه شیر موز میخوام." جونگکوک گفت.
"خیلی خب در مجموع میشه هفت دلار و سی و پنج سنت." قبل از اینکه من و جیمین بتونیم هزینه رو پرداخت کنیم جونگکوک ده دلار به دختر داد.
"بقیه ی پول برای خودت." جونگکوک گفت و سمت میز رندومی رفت و نشست و باعث شد من و جیمین شوکه بشیم.
"یا جونگکوک تو مجبور نیستی برای ما حساب کنی." من سرزنشش کردم و سر میز نشستم.
"مشکلی نیست هیونگ. فقط به عنوان جبران زمانی که خونهت موندم و برام پنکیک درست کردی بهش فکر کن." جونگکوک گفت و آهی کشید. همگی پشت میز نشستیم، من و جونگکوک یک سمت و جیمین سمت دیگه ی میز نشست.
"چی شما دوتا مهمونی شب نشینی گرفتین؟ چطور تونستی ته؟" جیمین نالید. قبل از اینکه بتونم جوابی بدم، دختری که دیده بودیم سفارش هامون رو روی میز گذاشت.
"ممنون...." خواستم تشکر کنم اما بعد متوجه شدم که اسم اون دختر رو نمیدونم.
"جیسو. کیم جیسو." با لبخند گفت. واو اون دختر خوبی بنظر میرسه.
"ممنون جیسو. من کیم تهیونگم." با لبخند گفتم.
کیک توت فرنگیم رو برداشتم و کمی ازش خوردم، جیمین هم همین کارو با کیک شکلاتیش کرد در حالی که جونگکوک داشت شیر موزش رو میخورد.
"باورم نمیشه فقط داری شیرموز میخوری کوکی. بیا میتونی از کیک من بخوری. به هرحال که تو پولشو دادی." گفتم و تکه ای کیک برداشتم و جلوی دهان جونگکوک گرفتمش. جونگکوک نگاهی به کیک انداخت و بعد اون رو خورد.
"واو خیلی خوشمزس هیونگ." جونگکوک با دهن پر گفت. من و جونگکوک با هم از کیک توت فرنگی خوردیم و جیمین هم از کیکی شکلاتیش لذت برد.
"واو من سیر شدم." گفتم.
"ته چطور سیر شدی؟ اون کیک که چیزی نبود." جونگکوک گفت.
"میدونی من زیاد نمیخورم." به عقب برگشتم. "اما الان تشنمه. میرم یه چیزی بگیرم و میام. شما چیزی نمیخواین؟" از اون دو تا پرسیدم.
YOU ARE READING
Good For You |Kookv|
Werewolf"الهه ی ماه... چرا اینکارو با من کردی؟ بهترین دوستم و جفتم عاشق هم شدن..." جونگکوک و تهیونگ جفته همن و جیمین بهترین دوست تهیونگه. اما یه مشکلی وجود داره! جونگکوک نمیدونه تهیونگ جفتشه و فکر میکنه جفتش جیمینه و جیمین که قبلا جفت هاش رو پیدا کرده بود ا...