13 Adventure
Taehyung's POV
در راه کافه ی جیسو، ما سه نفر راجع به زندگیمون حرف میزدیم، البته یوتا بیشتر راجع به تجربه ی زندگی در چین تعریف میکرد.
"پس وقتی یازده سالت بوده رفتی چین؟" جیسونگ با کنجکاوی پرسید.
"آره. من بخاطر کار پدرم رفتم اونجا ولی خب اون الان کمپانیشو اینجا تاسیس کرده برای همین اینجام." یوتا گفت و شونه ای بالا انداخت.
"حتما دلت برای دوستات تنگ شده نه؟" پرسیدم.
"خب آره. من شش سال با اونا بودم. سخته که دلتنگ نشم." یوتا با لحن غمگینی گفت.
"متاسفم یوتا. هی نگا کنین رسیدیم!" من بلند گفتم و سعی کردم جو رو عوض کنم. دوباره مچ دست هردو رو گرفتم و با هیجانی که برای دیدن جیسو داشتم داخل کشیدمشون.
"نونا! رزی!" با دیدن دو دوستم که توی کافه مشغول کار بودن با هیجان فریاد زدم.
"تهیونگ! میبینم با دوستایی اومدی اینجا که جیمین و جونگکوک نیستن." جیسو با لبخند گفت. رزی هم بهم لبخندی زد و تا نگاهش به یوتا خورد پشت جیسو قایم شد.
"آره خب بیاین راجع به اون دوتا حرف نزنیم." زمزمه کردم و همون لحظه دست کسی رو روی شونه‌ام حس کردم. برگشتم و جیسونگ رو دیدم که با لبخند بهم نگاه میکرد که این باعث شد من هم لبخندی بزنم.
"به هرحال چی میخورید؟" جیسو وقتی متوجه شد با آوردن اسم جیمین و جونگکوک باعث شده انرژی من پایین بیاد پرسید.
"اوه خب همه چیز عالی بنظر میاد. مطمئن نیستم باید چی بگیرم." یوتا در حالی که به شیرینی ها نگاه میکرد گفت.
"خب از اونجایی که عاشق توت فرنگی ام، کیک توت فرنگی رو بهت توصیه میکنم." با خنده گفتم. "من همیشگی رو میخوام جیسو."
جیسو سفارش من رو تایپ کرد و منتظر سفارش دو آلفای دیگه شد.
"میتونم آیس کافی بگیرم؟" جیسونگ پرسید.
"واو جیسونگ تو آیس کافی دوست داری؟ واقعا اصلا شبیه برادرت نیستی." با خنده گفتم چون میدونستم تیونگ هم مثل من عاشق شیرینیه.
"اینطور نیست که شیرینی دوست نداشته باشم. فقط قهوه رو به نوشیدنی های شیرین ترجیح میدم." جیسونگ گفت و شونه ای بالا انداخت.
"اوکی فهمیدم! بعد از نگاه کردن به این دسر های الهی فکر کنم یه کلوچه ی بلوبری و یه لاته میخوام." یوتا گفت و مثل بچه ها ذوق کرد.
میخواستم کارتم رو به جیسو بدم که یوتا دستم رو کنار زد و کارت خودش رو به جیسو داد.
"یوتا هیونگ چرا اینجوری کردی؟" با نگاه کردن بهش نالیدم.
ESTÁS LEYENDO
Good For You |Kookv|
Hombres Lobo"الهه ی ماه... چرا اینکارو با من کردی؟ بهترین دوستم و جفتم عاشق هم شدن..." جونگکوک و تهیونگ جفته همن و جیمین بهترین دوست تهیونگه. اما یه مشکلی وجود داره! جونگکوک نمیدونه تهیونگ جفتشه و فکر میکنه جفتش جیمینه و جیمین که قبلا جفت هاش رو پیدا کرده بود ا...
