چند دقیقه بعد بکهیون برای سومین بار درحالیکه دستهای درشت مدیرعاملش زیر باسنش قرار میگرفت دستش رو دور گردن چانیول حلقه کرد. حسش درست میگفت، ولی بکهیون واقعا هوس این بغل رو کرده بود.
با احساس تخت زیر کمرش همونطور که نفس نفس میزد به آرنجش تکیه زد و به دستهای چانیول که با سرعت شلوار راحتیش رو از تنش بیرون میاوردن نگاه کرد.
چانیول به سرعت شلوار بکهیون رو از پاش بیرون کشید و بابت زیادی نرم بودن پاهای سفید بکهیون نیشخند زد.
دستش رو زیر بلوز بک گرفت و بالا کشید ولی وقتی به قفسه ی سینه ش رسید متوقف شد... همونطور که با یه نگاه شیفته و راضی به بدن بکهیون خیره بود دستش رو به پایین سینه ی راست بکهیون کشید و انگشت شستش رو روی نوک سینه ش لغزوند.
بکهیون با احساس انگشت چانیول روی سینه ش نفس عمیقی کشید و نخودآگاه قوس کمی به کمرش داد.
چانیول دستش رو بالا آورد و انگشت شستش رو به زبونش زد و دوباره به نوک سینه ی بکهیون کشید.
بکهیون اینبار نگاهش رو که به سقف دوخته بود به چانیول داد: چیکار میکنی؟
چانیول نگاه خمارش رو از سینه ی ملتهب بکهیون گرفته و به چشمهاش داد و بلافاصله بی حرف پایین رفت و زبونش رو از پایین سینه ش تا روی نوک سینه ش کشید و مک عمیقی زد و از خودش پرسید یعنی چی باعث میشه که انقدر خوشمزه و هوس برانگیز باشه.
بکهیون به خاطر مک عمیقی که چانیول به سینه ش زد ناخودآگاه نفسش رو توی سینه ش جمع کرد و بلافاصله با حس دندون چانیول که روی نیپلش کشیده شد نفسش رو با ناله ای که باعث نیشخند بیشتر چانیول شد رها کرد.
چانیول چند ثانیه ای بازی زبون خودش و نوک سینه ی برانگیخته ی بکهیون رو ادامه داد. بکهیون با هردو دستش به ملافه های دو طرف بدنش چنگ زد.
چانیول با احساس کش و قوسی که بکهیون به خودش میداد، خودش رو جلو کشید و گونه ی راستش رو به گونه ی بکهیون که قفسه ی سینه ش به شدت بالا و پایین میشد کشید و مطمئن شد وقتی حرف میزنه لبهاش گوش بکهیون رو نوازش کنه: دوست داری وقتی با سینه هات بازی میکنم آره؟ اونشبم موهامو چنگ میزدی و سرمو روی سینه ت نگه میداشتی.
بکهیون دوست داشت ازش بخواد ساکت شه، هنوز هیچ کاری نکرده بودن و واقعا داغ کرده بود.
سینه ی چانیول که هنوز لباس تنش بود به سینه ی برهنه ی خودش که لباسش تا نزدیکی گردنش بالا اومده بود کشیده میشد و چانیول اینطور وسوسه کننده زیر گوشش حرف میزد.
ولی به جای استفاده از کلمات هر دو دستش رو که کنار بدنش بی حرکت نگه داشته بود بالا آورد، دوباره به موهای چانیول چنگ زد و به سمت سینه های خودش راهنمایی کرد: به کارت ادامه بده.
YOU ARE READING
Fated To Be Yours🥂🌌
Fanfiction[کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی...