44

6.5K 1.7K 659
                                    

توجه هر کسی که میتونست صدای چانیول رو بشنوه به سمتش جلب شد. مدیرعامل اینجا بود! این شاید اندک آرامشی که اخبار قرارگذاشتن بیون بکهیون توی واحد تجربه میکرد رو به یه طوفان منتهی میکرد.

مدیرعامل برای همراهی دوست پسرش به یه دورهمی ساده اومده بود. این شاید پررنگ ترین تیتر افکار کارمندهایی بود که اومده بودن تا خوش بگذرونن و شاید کمی با مدیر جدیدشون آشنا شن.

پارک چانیول، آلفای بکهیون اینجا بود، این تمام چیزی بود که فکر آیرین و کیونگسو رو پر کرده بود!

دوست پسر بیون بکهیون اینجا بود! تهیونگ از حضورش پرسیده بود ولی شاید واقعا انتظارش رو نداشت.

پارک چانیول واقعا اینجا بود. پارک چانیول، پارک چانیولِ خالی! لیست دلایل عصبانیت بکهیون از پارک چانیول به ناگهان از ذهنش پاک شد. اون اینجا بود و تپش قلب بکهیون داشت به حالت نرمال خودش برمیگشت.

چانیول در برابر چشمهای پرسشگری که بهش خیره بود تهیونگ رو رد کرد و بی توجه به اخمی که روی صورت آیرین ایجاد شد، دختر رو بی هیچ حرفی کنار زد و شونه به شونه ی بکهیون ایستاد.

-نمیخواستم دیر کنم، کارهای شرکت زیاد بود.

آروم این رو گفت و در برابر چشمهایی که روش زوم کرده بود خم شد و آروم گونه ی بکهیون رو بوسید.

ابروی راست تهیونگ ناخودآگاه پرید و بکهیون که با چشمهاش مسیر حرکت چانیول رو خیره به صورتش دنبال میکرد، حالا که گردنش رو برای دیدن چهره ی چانیول بالا داده بود به خودش اومد.

پارک چانیول اینجاست، لیست من کو؟

**

- میدونی این اولین دورهمی همکارانه که من شرکت میکنم؟

چانیول بی توجه به بکهیون که از اولین لحظه ای که کنارش قرار گرفته بود هیچ حرفی باهاش نزده بود و فقط نوشیده بود، توی گوشش گفت و بطری شیشه ای سبز سوجویی که در برابر بکهیون قرار گرفت رو از جلوی دستش برداشت و سمت چپ خودش، جایی که آیرین نشسته بود گذاشت.

آیرین هم کاملا فراموش کرده بود با یه همراه اینجاست، مثل هرکس دیگه ای که مدیرعاملشون رو سر میز غذا دیده بود به اون دو نفر خیره بود. هرچند علت خیرگیش متفاوت بود و چانیول هر از چندگاهی زیرچشمی به چپ چپ نگاه کردنش نگاهی مینداخت و فقط یه پوزخند بهش میزد.

ضربه ی آرومی به بازوی بکهیون زد تا حواسش رو به خودش جلب کنه: چی این مرد انقدر عجیبه بکهیون؟

ابروهای بکهیون برای اولین بار به نشانه ی عکس العمل به حرفهای چانیول بالا رفت و دوباره به صورت چانیول که کمی از خودش بالاتر بود نگاه کرد: چیش باید عجیب باشه، کسیه که میزمو ازم گرفته.

Fated To Be Yours🥂🌌Where stories live. Discover now