04

11.6K 2.4K 1K
                                    




از این بخش طبیعت مطیعش عمیقا متنفر بود ولی همراهی نکردنش با چانیول از تمایل نداشتنش نبود، فقط زیادی سست شده بود.

چانیول دستش رو دو طرف صورت بکهیون گذاشته بود و با تسلط میبوسید.

بکهیون حرکتی به لبهاش نمیداد در عوض هر دو طرف یقه ی چانیول رو بین انگشتهاش گرفته بود و برای تخلیه ی هیجان و احساساتی که این بوسه بهش میداد فشار میداد.

چانیول دست راستش رو به گردن و بعد کمر بک کشید و همونطور که لبهاش رو جدا میکرد تا گونه و گوشهای بک رو ببوسه هر دو دستش رو به سمت باسن بکهیون برد.

بکهیون نفس نفس میزد و تا حدودی علیرغم لذتی که میبرد دچار ترس و اضطراب عجیبی شده بود.

عمیقا میدونست اینجا بودنش درست نیست. و بابت اینکه رییسش دزدیده بودش و تا اینجا آورده بودش تا باهاش بخوابه به خودش پوزخند میزد.

دست بزرگ و قدرتمند چانیول تا زیر باسنش رفت و با فشاری که وارد کرد بکهیون رو از زمین جدا کرد.

چند لحظه ای بوسه های خیسی رو که زیر گردن بکهیون میکاشت متوقف کرد و به چشمهاش زل زد: پاتو دور کمرم حلقه کن.

بکهیون سست تر از این بود که بتونه خودش رو تو آغوش چانیول بالا نگهداره و تمام وزنش روی دستهای چانیول بود، ولی ناخودآگاه پاش رو دور کمر چانیول، هرچقدر کم جون، حلقه کرد.

چانیول اینبار بدون اینکه از بکهیون جدا شه دست راست بکهیون رو که روی سینه ش جمع شده بود به زور از جلوی یقه ش جدا کرد و دور گردنش گذاشت، بکهیون دوباره با سرعت انگشتهای کم جونش رو به عقب یقه ی چانیول گرفت و فشار داد ، هردو دستش رو.

اینطوری چانیول برای حرکت کردن مطمئن تر بود.

به محض اینکه از امنیت بکهیون مطمئن شد فشارش رو از روی پنجره برداشت و یک قدم عقب تر رفت.

بکهیون با احساس از دست دادن تکیه گاهش بیشتر به چانیول چسبید و حلقه ی پاهاش رو محکمتر کرد.

چانیول ولی مطمئن از بکهیونی که توی آغوشش بود هر دو دستش رو زیر باسنش گرفت و به سرعت به سمت در رفت.

چند لحظه بعد بکهیونی که حین راه رفتن چانیول سرش رو توی گردن چان قایم کرده بود با احساس فرود اومدن روی چیزی فشار انگشتهاش رو کم کرد.

روی تخت بود و چانیول پایین پاش، بدون اینکه تلاشی برای از بین بردن حلقه ی پای بکهیون کنه با سرعت دکمه های بک رو باز میکرد.

_آقای پارک؟

چانیول بدون اینکه نگاهش رو بالا بیاره پرسید: بله آقای بیون.

بکهیون پوزخند زد، دستش رو روی دست چانیول که آخرین دکمه رو باز میکرد گذاشت.

داغ بود، به شدت تحریک شده بود و به شدت از بوسه های چانیول لذت برده بود.

Fated To Be Yours🥂🌌حيث تعيش القصص. اكتشف الآن