-تو واقعا دیابت داری؟
چانیول همونطور که گره ی حوله ای که دور کمرش بود رو محکم میکرد وارد آشپزخونه شد. بکهیون ظرف سومِ سوپ رو روی میز گذاشت و به سمت چانیول برگشت: نه. سردت نمیشه؟
چان سرش رو به دو طرف تکون داد و میز رو دور زد تا دستهاش رو دور بدن بکهیون بپیچه، بکهیون بی توجه به چانیول دوباره برگشت سمت گاز و رولت تخم مرغی که همین الان پیچونده بود رو کمی چرخوند تا طرف دیگه ش سرخ شه. چانیول هم بی توجه به حرکات بکهیون باهاش قدم برمیداشت و به نظر میرسید هیچکدوم از دو نفر با اینطوری حرکت کردن مشکلی ندارن.
-چرا سه تا ظرف گذاشتی؟
بکهیون آروم جواب داد: سولگی گاهی میاد اینجا صبحونه میخوره.
ابروهای چانیول بالا رفت: الانم داره میاد اینجا؟
بکهیون سرش رو آروم بالا و پایین کرد و بدون حرف دیگه ای ظرف کوچیک کیمچی رو هم به میز اضافه کرد. چند لحظه بعد صدای زنگ خونه نشون میداد خواهر بکهیون قراره به جمعشون اضافه شه.
-این رفتاریه که با یه زوجِ تازه جفت شده دارن آخه؟ پس حریمِ تنهایی چی میشه؟
چانیول همونطور که از بکهیون جدا میشد زمزمه کرد و بکهیون با خنده گفت: همینکه خودش درو باز نکرده بیاد تو یعنی به حریم تنهاییمون احترام گذاشته.
و از آشپزخونه خارج شد تا در رو باز کنه، چانیول هم به سمت اتاق رفت.
بکهیون در رو باز کرد، سولگی خسته به نظر میرسید: صبح به خیر.
سولگی سرش رو به نشونه ی سلام تکون داد و همونطور که کفشهاش رو در میاورد پرسید: هنوز اینجاست؟
-باهم میریم اداره.
بکهیون آروم جواب داد و پشت سر سولگی در خونه رو بست.
سولگی مستقیم وارد آشپزخونه شد و به سمت سینک رفت تا دستهاش رو بشوره. بکهیون آخرین ظرف صبحونه رو به میز اضافه کرد و چند لحظه بعد چانیول در حالیکه لباسهای شب قبلش رو پوشیده بود به جمعشون اضافه شد:
-صبح بخیر.
سولگی به سمت چانیول برگشت: صبح تو هم بخیر.
بکهیون نگاهش رو بین خواهر و جفتش چرخوند و به میز اشاره کرد: سریع بخورید که دیرمون شد!
سولگی بدون اینکه نگاهش رو از چانیول که متقابلا بهش خیره بود بگیره به سمت میز رفت و چانیول هم روبروش نشست. بکهیون وسطشون روی صندلی ای که به چانیول نزدیکتر بود نشست و زمزمه کرد: اینطوری همو نگاه نکنید.
و در برابر سوال تهاجمی هردوشون که پرسیدن «چطوری؟!» چشمهاش رو از کلافگی روی هم بست و غرید: اصلا هر جور دلتون میخواد به هم نگاه کنید!
KAMU SEDANG MEMBACA
Fated To Be Yours🥂🌌
Fiksi Penggemar[کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی...