35

8.7K 1.9K 1K
                                    

_بیداری؟

ده دقیقه ای بود که چانیول سکوت کرده بود و به نفس های مرتب بکهیون گوش میداد و عمیق نفس میکشید.

عطر توله گرگش رو حس نمیکرد ولی این چیزی از آرامشی که بعد از به زبون آوردن کلماتش و در آغوش داشتن بکهیون تو رگ هاش به جریان افتاده بود کم نمیکرد.

با سوال بکهیون، حرکتی به دستش داد و به نحوی آغوش تنگش رو حتی از قبل تنگ تر کرد.

_اوهوم...

بکهیون نفس عمیقی کشید و نگاهش رو از دیوار گرفت و بدون اینکه تلاش کنه از بغل چانیول خارج شه به سمتش چرخید.

_دلم میخواد یه چیزایی بگم، ولی ذهنم بی سر و سامون تر از این چیزاست.

چانیول چند لحظه ای به چشمهای بکهیون خیره نگاه کرد و بلافاصله بی اختیار گردنش رو خم تر کرد و بین دو ابروی بکهیون رو بوسید و بدون اینکه خیلی ازش فاصله بگیره زمزمه کرد: همینکه گوش دادی کافی بود. مجبور نیستی به احساسم جواب بدی، اینطوری مثل یه ادای دین میمونه.

بکهیون گردنش رو عقب کشید تا بتونه دوباره به چشمهای چانیول نگاه کنه و با لحنی که چانیول چیزی ازش دریافت نمیکرد تند گفت: منظورم این نبود که میخواستم بگم منم همینطور و این حرفها ... خیلی حرفهای زیادی ممکنه تو این شرایط زده بشه!

چانیول آروم خندید و جلوتر اومد تا چونه ش رو روی کله ی بکهیون بذاره و به حرکت نفس های گرم بکهیون روی گردنش لبخند زد.

_میدونم بکهیون، تو اصلا منو نمیخوای، من فقط میخوامت و من گند زدم به زندگیت و باشه، میتونی به برنامه ی باید نذارم چانیول خیالش از داشتنم راحت باشه ادامه بدی! همین استرس داشتن و نداشتنت هم شیرینه...

بکهیون چشمهاش رو بست و به حرفهای آروم و پر از معنی چانیول گوش داد ... نفس هاش هر لحظه عمیق تر میشد و افکار منفی و احساسات تلخش هر لحظه بیشتر ازش فاصله میگرفتن.

_من همچین برنامه ای تو سرم نچیدم ... چانیول!

چانیول آروم پلک زد و به تک دیوار اتاق خیره موند، آروم پرسید: اسمم همیشه همینقدر خوش آوا بوده؟

بکهیون که دچار کرختی خاصی شده بود پیشونیش رو به گلوی چان تکیه داد و زمزمه کرد: حرفهایی که میزنی رو توی شبکه های اجتماعی زیاد خوندم چان ...

چانیول لبخند کمرنگی زد و دستش رو نوازش وار از کمر بکهیون پایین تر برد، فقط برای اینکه بیشتر احساسش کنه: ولی من جدی بودم.

با خاموش موندن بکهیون، چند لحظه ای سکوت بینشون رو پر کرد که چانیول اینبار شیطون تر از قبل گفت: از این پیجای لوس عاشقونه فالو میکنی؟

بکهیون که کم کم درگیر چرت سنگینی میشد با سوال چانیول چشمهاش رو باز کرد و کمی فاصله گرفت و از همون پایین به چشمهای سوالی و به طرز اغراق آمیزی کنجکاو چانیول خیره شد:

Fated To Be Yours🥂🌌Where stories live. Discover now