_فکر نمیکنی برای معاینه ی پروستات و سرطانش یه عکس برداری ای نمونه برداری ای چیزی لازمه. یعنی چی معاینه ی دستی؟چانیول همونطور که ساک لباس های بیمارستانی رو توی شکمش گرفته بود به سمت بکهیون خم شد و توی گوشش تند گفت.
دکتر که جلوتر با پدر بکهیون صحبت میکرد با دیدن چانیول که هنوز برای عوض کردن لباسهاش نرفته بود به سمتشون برگشت: چرا برای معاینه آماده نمیشی پسرم؟
بکهیون دستش رو به بازوی چانیول گرفت و سریع گفت: الان آماده میشه.
و دستش رو زیر بازوی چانیول گرفت و به سمت اتاق ویزیت برد: بیا دیگه.
چانیول بهت زده همونطور که دنبال بکهیون کشیده میشد به سرنوشتی که در انتظارش بود فکر میکرد. دست دیگه ش رو که هنوز ساک رو گرفته بود روی دست بکهیون گذاشت تا متوقفش کنه: تو یعنی مشکلی با اتفاقی که قراره بیفته نداری؟
بکهیون بدون اینکه به سمت چانیول برگرده در اتاق ویزیت رو باز کرد و چانیول رو هل داد تو و پشت سرش وارد اتاق شد و در رو بست: چرا فکر میکنی الان قراره اتفاق بدی برات بیفته؟؟
به ساک اشاره کرد: آماده شو.
چانیول به تخت معاینه تکیه داد و دستش رو به صورتش کشید: ترجیح میدم از سرطان پروستات بمیرم.
بکهیون جلو رفت و ساک رو از دستش کشید و زیپش رو باز کرد: داری مجبورم میکنی بگم که نه من دلم نمیخواد از سرطان پروستات بمیری، اصلا دلم نمیخواد حالا حالا بمیری. اینم یه معاینه ست. انقدر سخت نگیرش چانیول، معاینه ی مقعدی هیچ فرقی با معاینه ی چوب بستنی که دکترا میکنن تا ته حلق ادم نداره.
چانیول بهت زده خندید: دیگه چی؟ اصلا میدونی معاینه مقعدی چیه؟؟
بکهیون نیشش رو باز کرد و یه خورده به چانیول نزدیک تر شد: آره... از اون کارا که دیروز پریروز زیاد زیاد با من میکردی ... فقط با انگشت ... یعنی فکر کنم.
چانیول دستش رو به کمر بکهیون گرفت و حتی از قبل بیشتر به خودش نزدیک تر کرد: داری وسط مطب دکتر شیطونی میکنی؟؟ میخوای انتقام کارایی که خودت ازم میخواستی بکنمو میگیری؟
بکهیون دست آزادش رو روی سینه ی چانیول گذاشت و نوازش وار بالا آورد: چرا فکر میکنی کارهایی که باهام کردی انتقام میخواد؟ من که خیلی خوشم میومد ...
نگاهش رو با شیطون ترین حالت ممکن بالا آورد و به چشمهای چانیول دوخت: الانم انقدر به جنبه های منحرفانه ی این موضوع نگاه نکن، قراره معاینه شی، چه دوست بابای من اینکارو بکنه چه اون دکتر خانوادگی خودتون، فرقی نداره به هرحال باید این مرحله رو بگذرونی. بیا سریع تر تمومش کنیم برگردیم خونه. بیا مطمئن شیم که قرار نیست بمیری ... هوم؟
YOU ARE READING
Fated To Be Yours🥂🌌
Fanfiction[کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی...