بکهیون سعی میکرد دنبال یه جواب برای اینکه چرا لوهان همچین پیشنهادی داده بود پیدا کنه ولی تقریبا هیچ چی به ذهنش نمیرسید.
و اصلا هم به نظر نمیرسید علاقه ای به اینکه برای بکهیون چیزی رو توضیح بده داشته باشه.
-کارت کی تموم میشه؟
بکهیون نگاهش رو از کاغذ روبروش گرفت و به لوهان داد: هنوز مونده.
لوهان پاش رو از روی میز پایین آورد و خمیازه کشید: تو فقط زل زدی به کاغذا، حتی نمیخونیشون...
چند لحظه ای مکث کرد و بلافاصله با چشمهای ریز شده تری پرسید: نکنه... منتظری ببینی چانیول میاد دنبالت یا نه؟
بکهیون شونه بالا انداخت: معلومه که نه... ذهنم درگیر حرفاییه که زدی، هیچ دلیلی پشتشون نمیبینم. از طرفی دلیلی هم برای دیدن چانیول نمیبینم، یعنی... برای هیچکدوم از اتفاقایی که این روزا داره برام میفته دلیلی نمیبینم و این گیج کننده س...
لوهان نیشخند زد: میدونی چی گیج کننده ش میکنه ؟ اینکه انقدر با خودتون تعارف دارین، به تعارف داشتن با شخص شخیص خودتون ادامه بدین تا ببینید کی پشیمون میشین.
چند لحظه ای سکوت کرد و به اخم های بکهیون خیره موند، بلافاصله از جاش بلند شد و به سمت در رفت: برام مهم نیست میخوای با چانیول ادامه بدی یا نه، ولی اگر دلت میخواد بابت کار اون شبش تنبیهش کنی باهام ب...
هنوز حرفش تموم نشده بود که در اتاق بکهیون زده شد، گردن بکهیون که لوهان رو دنبال میکرد به سمت در برگشت و با چشمهای منتظری زمزمه کرد: میتونید بیاید داخل.
با باز شدن در و ورود یکی از بادیگاردهای چانیول، لوهان نیشخند زد و به شونه ش رو به دیوار تکیه داد و منتظر عکس العمل بکهیون موند.
"وقتتون بخیر آقای بیون، من اینجام تا بعد از اتمام کارتون همراهیتون کنم"
بکهیون چشم غره ی سبکی به لوهان که عقب تر به دیوار تکیه زده بود رفت و پرسید: متوجه منظورتون نمیشم...
مرد قد بلند سریع توضیح داد: آقای پارک منتظر شمان.
لوهان اینبار اجازه ی سوال پرسیدن به بکهیون نداد، تکیه ش رو از دیوار گرفت و با قدم های بلند خودش رو جلوی بادیگارد رسوند: منتظرن که کجا برن؟
نگاه مرد با دیدن لوهان رنگ تعجب گرفت ولی با همون لحن ماشینی جواب داد: من اطلاعی ندارم قربان.
لوهان نیشخند زد، برگشت سمت بکهیون و به سمت میز رفت و با رسیدن بهش روش خم شد: خیالت راحت شد که چانیول ولت نکرده؟
بکهیون با شنیدن جمله ی لو اخم کرد و به سمتش خم شد و زمزمه وار تر از لوهان جواب داد: منتظر خبری از چانیول نبودم.
YOU ARE READING
Fated To Be Yours🥂🌌
Fanfiction[کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی...