-یعنی چی که نمیدونی، تو این خونه ی خراب شده بوده.
چانیول بدون اینکه تغییری توی حالت صورتش ایجاد کنه گفت: چرا خودت فکر نمیکنی ببینی آخرین بار کجا گذاشتیش؟بکهیون همونطور که جلوی چانیول رژه میرفت دستش رو کلافه بین موهاش فرو برد و بهمشون ریخت.
چانیول بی توجه به سنگینی چیزی که توی جیب جلوی سینه ش حس میکرد به بکهیون خیره بود و خودش رو به بی خبری کامل زده بود!
بکهیون برگشت سمت چانیول: تلفنتو بده... باید با شرکت و خانوادم تماس بگیرم، اگر زنگ زده باشن و جواب نداده باشم نگران میشن.
چانیول با آرامش دستش رو توی جیبش کرد و گوشی رو بیرون کشید و توی دست بکهیون گذاشت که با دیدن اخمای تو هم رفته ی بکهیون نگاه بهت زده ش رو به گوشی ای که کف دست بکهیون گذاشته بود داد و رنگش پرید، گندش بزنن... چرا گوشیاشون کنار هم بود.
بکهیون دهن نیمه بازش رو چند بار باز و بسته کرد و وقتی دید چیزی برای گفتن پیدا نمیکنه گوشی رو با غیض از دست چانیول بیرون کشید و بی توجه به چانیول دقیقا کنار چانیول روی مبل دو نفره نشست و سعی کرد گوشیش رو روشن کنه: شارژ نداره... شارژر بده...
چانیول که در سکوت منتظر پرخاش بکهیون بود با صدای آروم ولی عصبیش سریع بلند گفت: کیم شی؟ هانی ؟ کسی اونجا نیست؟
دختر جوونی که با شنیدن صدای چانیول با قدم های سریع خودش رو به سالن رسونده بود کمی تعظیم کرد: بله قربان؟
-یه پاور بانکی چیزی بیار برای گوشی بکهیون.
دختر سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد و با همون سرعت از سالن بیرون رفت. چانیول هنوز منتظر عکس العملی از طرف بکهیون بود.- اگر میخواستی گوشیمو ندی که درک میکنم به خاطر اینه که هنوز بهم شک داری فقط کافی بود بگی نمیخوام بهت بدم.
چانیول بی توجه به حرفهای بکهیون که سعی میکرد نشون بده عصبیه نفس عمیقی کشید. عطری که سالن رو پر کرده بود بر خلاف عطر چند لحظه قبل که عصبانیت رو فریاد میزد به وضوح نشون میداد بکهیون دلخوره.
فکر کرد "توله گرگم دلخور شده" ولی نتونست جلوی خودش رو برای کنار هم چیدن کلمات اونطوری که تیز باشن بگیره: میخوای ادای کسایی رو دراری که بهت برخورده؟
بکهیون گوشیش رو پایین آورد و نگاه شفافش رو به چشم های چانیول دوخت: یه روز جواب همه ی این حرفاتو میدم.
چانیول پوزخند زد ولی نگاهش رو از بکهیون نگرفت: منتظر اونروز میمونم بیبی.
و نگفت"از خدامه اونروز بیاد"یه حس گندی ته ذهنش میگفت امکان اینکه اشتباه حدس زده باشه واقعا زیاده ولی بقیه ی دیگه ی وجودش حواسش بود که از جبهه ی خودش عقب نشینی نکنه چون عقب نشینی برای چانیول تعریف نشده بود.
YOU ARE READING
Fated To Be Yours🥂🌌
Fanfiction[کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی...