"چیکار میکنی؟"تهیونگ وارد اتاق شد و کنجکاوانه از جونگکوکی که روی زمین نشسته بود و به پایین خم شده پرسید. بوی عجیبی توی اتاق بود، یه بوی تندی که ته گلوشو میسوزوند.
یکم نزدیک تر رفت و جونگکوک رو دید که دستش رو صاف روی زمین گذاشته و سعی داره بهشون لاک بزنه."نمیشه ته، همش دورشون کثیف میشه"
با ناله زمزمه کرد و در لاکش رو بست و دوباره ناخناش رو با لاک پاککن تمیز کرد. تهیونگ وقتی قیافهی گرفتهی جونگکوک رو دید لبخندی زد و جلوش نشست. به ارومی در لاک رو باز کرد و دست جونگکوک رو سمت خودش کشید.
"وایی مرسی، خیلی دوست داشتم امتحانش کنم، ولی دست خودم همش میلرزه و دورش کثیف میشه"
جونگکوک با هیجان و بعد با ناراحتی به تهیونگ گفت و تهیونگ فقط لبخندی زد چون تمرکزش رو کامل روی لاک زدن گذاشته بود و میدونست اگه حرفی بزنه شاید اونم انگشتای جونگکوکو کثیف بکنه.
دست دیگهی جونگکوک رو گرفت و نفس عمیقی قبل از زدن لاک روی ناخنش کشید و بوسه ایی روی دست جونگکوک گذاشت.
"من اینهمه جذابیتو کجای دلم بذارم"
جونگکوک با لبخند، لگدی به پای تهیونگ زد و خندید.
"لاک رو بزن"
"چشم سرورم"
اخرین ناخن رو لاک زد و جونگکوک با ذوق دوتا دستش رو جلوی صورتش گرفت و لبخند بزرکی زد، بعد دستاشو طوری گرفت که به جایی نخوره و همونطوری سمت تهیونگ رفت و لبهاشو بوسید.
"مرسی، خوشگل شدن"
YOU ARE READING
Empty camera
Fanfiction"فکر کنم دوربینم دست توئه" اسم: دوربین خالی نویسنده: Enisle ژانر: روزمره، سلایس اف لایف، درام، انگست، مرور خاطره، هپی اند تاریخ شروع: oct14/2022 تاریخ پایان: Dec 22/2022 وضعیت: کامل شده