"برقصیم؟"جونگکوک دستش رو بین دست تهیونگ گذاشت و از روی صندلی بلند شد. پارتی جیمین هیونگش بود و اهنگی که داشت پخش میشد، اهنگ اروم ملایمی بود. بخاطر اهنگ زوج های زیادی وسط اومده بودن و بینشون خود جیمین و دوست پسرش هوسوک بیشتر از همه میدرخشیدن.
تم پارتی جیمین، لباس سیاه بود. جونگکوک حالا میفهمید چرا جیمین اون تمو انتخاب کرده. جیمین میخواست بین اونهمه ادم با لباس سیاه، خودش و دوست پسرش که لباس سفید پوشیده بودن کاملا مشخص باشن و بدرخشن.
"نباید گول جیمین هیونگو میخوردم، باید همون لباس سفیدمو میپوشیدم"
جونگکوک با خنده گفت و دستهاشو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و دستهای تهیونگ هم دور کمرش پیچیدن. حقیقتا جونگکوک هیچی از تانگو نمیدونست و ترجیح میداد با همین منوال، رقصی ساده و اسون داشته باشن.
"همین الانشم بیشتر از همه توی چشمی"
"تو اینو نگی کی بگه کیم"
"میتونی باورم نکنی جئون"
"متاسفم چون تنها کسی که بهش باور دارم تویی"
جونگکوک با لبخند گفت و تهیونگ هم با دیدن لبخندش لبخند زد. تهیونگ راست میگفت. تمام ادم های پارتی، با لباسهایی مثل کت و شلوار و یا پیراهن و شلوار اومده بودن، لباسهای ساده ایی که جونگکوک مثلشون رو نپوشیده بود.
تهیونگ با ریتم اهنگ قدم هاشو برمیداشت و همونطوری هم رقص رو اداره میکرد، جونگکوک بابت این از تهیونگ متشکر بود چون اگه به اون بود، هردوتاشون توی دست و پای هم گره میخوردن، میوفتادن و سوژهی خندهی دوستهاشون رو برای یک سال دیگه رقم میزدن.
تقریبا اخر های اهنگ بود و نصف زوج هایی که وسط بودن، حالا نشسته بودن و از نوشیدنی های باکلاسشون مینوشیدن که تهیونگ سمتش خم شد و بعد از بوسیدن لبهاش وسط جمع، اونو در اغوش گرفت.
"دوست دارم"
تهیونگ توی گوش جونگکوک زمزمه کرد و زیر گوشش بوسه ایی گذاشت. میتونست ریتم تند نفس جونگکوک رو روی گردنش حس بکنه و کشیده شدن پشت لباسش توی مشت های جونگکوک، باعث میشد بخواد لبخندی بزنه.
حلقهی دستهاشو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد و اهمیتی به صدای تشویق و جیغ و داد بقیه نداد. اونم سرش رو نزدیک گوش تهیونگ برد و لبخندی زد.
"منم دوست دارم"
YOU ARE READING
Empty camera
Fanfiction"فکر کنم دوربینم دست توئه" اسم: دوربین خالی نویسنده: Enisle ژانر: روزمره، سلایس اف لایف، درام، انگست، مرور خاطره، هپی اند تاریخ شروع: oct14/2022 تاریخ پایان: Dec 22/2022 وضعیت: کامل شده