Chapter 3

357 49 3
                                        

هووووررراااا !!!!! از امروز کلاسام شروع میشه و خوبیشم اینه که همه کلاسام از ساعت 10 به بعده یعنی نمیخواد صبح زود پاشم ^_^ آاااااخخخخخ جوووون
وقتی آماده شدیم با نیکول رفتیم پایین. وقتی که وارد کلاس شدم , اولین شوک بهم وارد شد!!! اونجا ته کلاس ردیف یکی مونده به آخر همون پسره نشسته بود که روز اول خوردم بهش و ساکم از دستم افتاد...
وقتی منو دید , خندید... منم سریع اونورو نگاه کردم و اصلا به روی خودم نیاوردم...پسره بی ادب!!! این که خوردم بهش دلیل نمیشه که بهم بخنده, بچه پررو!!!
رفتم و ردیف سوم نشستم آخه ردیف اول که کلا خالی بود. ردیف دومم دو سه نفر نشسته بودن که تو حلق استاد خواهند بود پس ردیف سوم بهترین جا هست.
دوتایی با نیکول نشستیمو شروع کردیم دور و بر کلاسو نگاه کردن تا استاد بیاد.....
همین جوری داشتم واسه خودم بچه ها رو میدیدم که یکی زد به در و اومد تو..........

*******************************

*داستان از دید نیکول*
یه آقای تقریبا جوان و خوشتیپ اومد تو.... وقتی که وارد شد همه دخترا شروع کردن به هم دیگه نگاه کردن و لبخند زدن که یه دفعه گفت:
"سلام بچه ها !!! من اسمیت هستم, استاد معماری داخلی شما."
*داستان از دید کیت*
وقتی اینو گفت انگار یه سطل آب یخ ریختن روم!! این....این همونیه..... همونیه که من زدم زیر گوشش!! من زدم زیر گوشه استاده دانشگاهم!!!
داشت دور و بر کلاسو نگاه میکرد و بچه ها رو می دید که رسید به من.... از خجالت سرخ شده بودم و مونده بودم چی کار کنم .... اول خودشم عافلگیر شد ولی بعد یه لبخند زد و شروع کرد حرف زدن.....
اسمیت:"خب همون طور که گفنم من معماری داخلی درس میدم ولی از اونجایی که نمیخوام منو استاد خشکی بدونید امروز درس نمیدم."
بچه ها شروع کردن دست زدن و جیغ زدن...
اسمیت:"خب اول میخوام باهاتون آشنا شم و بیشتر در موردتون بدونم. پس از همین جا (و به ردیف دوم اشاره کرد.) شروع کنید خودتونو معرفی کنید."
بچه ها تک تک خودشونو معرفی کردن تا رسید به من... به زور به استاد نگاه کردم و گفتم: "سلام. اسم من کیت هستش. 19 سالمه و از نیویورک اومدم."
آقای اسمیت به نشانه تایید سری تکون داد و به نیکول اشاره کرد تا خودشو معرفی کنه ........

****************************

خب بچه ها , داستان تا اینجا چه طوره؟؟؟؟

My College LifeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang