part 33

1.1K 142 56
                                    

_غذاهای مدرسه واقعا مزخرفه

چانگبین خم شد و غذا رو سمت خودش کشید و گفت:
_دوست نداری مشکلی نیست بدش من!

هیون ظرف غذاش رو سمت خودش کشید و چشم غره ای بهش رفت

_هعی بچه ها مینهو رو
همه به جایی که هیون اشاره کرده بود نگاه کردن
_دختره کیه کنارش؟؟

چانگبین بی خیال گفت:
_فکر کنم سال پایینیه

سونگمین چاپستیکش رو روی میز گذاشت و عصبی بهش نگاه کرد
_انگار آمار همه رو داری!

چانگبین چشمی چرخوند و جواب داد
_آره مشکلیه؟

_دختره قیافش بدک نیستا انگار یه چیزی...
هیون چشمش به جیسونگ که دقیقا کنارش نشسته بود و اخم کرده بود افتاد
لبش رو از داخل گاز گرفت و ادامه ی حرفش رو خورد!

بعد از کمی حرف زدن مینهو از دختر جدا شد و کنارشون نشست
هیون با کنجکاوی پرسید
_دختره کی بود؟

_زیاد نمیشناختمش

_چی بهت گفت؟
اون چیه تو جیبت درش بیار ببینیم

_چیز خاصی نگفت بهم گفت چند ماهیه که بهم فکر میکنه!
و دستش رو از جیبش بیرون اورد و شکلاتی رو بهشون نشون داد و به سمت چانگبین گرفت
_گفت خودش درست کرده،تو بخور

_حتما!

هیون منتظر گفت:
_خب؟

_خب؟!
همین دیگه ازم پرسید و گفت تو رابطم؟
اگه نیستم خوشحال میشه بتونیم بیشتر با هم آشنا شیم

_خب تو چی...

جیسونگ وسط حرفش پرید و گفت:
_تو چی گفتی؟؟

مینهو نیم نگاهی بهش کرد و گفت:
_بهش گفتم فکر میکنم!

_فکر میکنی؟
به چی؟؟؟

_به این که قبول کنم یا نه!

چانگبین سری تکون داد و گفت:
_دختر قشنگی بود میخوای برات آمارش رو در بیارم؟!

جیسونگ لبخندی زد و گفت:
_چه خوب،تبریک میگم!
جای لبخندش اخم کرد و از جا بلند شد

_کجا میری؟

_سیر شدم!

سونگمین سری تکون داد و گفت:
_پس بذار من هم باهات بیام

با رفتنشون هیون عصبی به سمت دوتا الفای احمق اکیپش غرید
_کِرم درونتون بیش فعالی داره؟!

_کرم درونم؟؟؟

_میمردید خفه می شدید؟؟

_مگه چی گفتیم؟
پرسیدی بهت چی گفت من هم حرف هایی که بهم زد رو تکرار کردم

_واقعا تو مسائل عشقی ریدید!

چانگبین با کنایه جوابش رو داد
_عشقی؟!
آها استاد جئون شما که مدرک این کار رو دارید میشه بفرمایید تا الان با کسی بودید؟!

 𝕃𝕀𝔽𝔼 ℍ𝕀𝕊𝕋𝕆ℝ𝕐 𝟙Where stories live. Discover now