part 46

934 186 106
                                    

کناره هم راه میرفتن
قدم‌ هایی که برمیداشت نصف قدم های مینهو هم نمیشد با از دست دادن چانگبین غم عجیبی تمام وجودش رو گرفته بود و حس میکرد یک تیکه ی بزرگ از قلبش رو جدا کردن
دوستی که از بچگی میشناخت دیگه قرار نبود کنارشون باشه
و این...براش دردناک بود

مینهو با فکر به اینکه صدای قدم های جیسونگ قطع شده به سمت عقب برگشت تا پیداش کنه
_جیسی؟؟؟

با شنیدن اسمش با نگاه اشکیش بهش خیره شد
با دیدن صورت خیسش قدم های باقی مونده رو طی کرد
_خیلی...خیلی ترسیدی؟؟

با لب های آویزونی مینهو رو بغل کرد و گفت:
_بـ...باید زود تر برم خونه...

به آرومی دستش رو به سمت تار های ابریشمی موهاش برد و گفت:
_میخوای همینجا بمونم تا مطمئن شم اتفاقی نمیوفته؟؟

_نــــه دیونه شدی؟؟
اگه آبوجیم ببینتت چی؟
سریع گفت و نگاهش رو ازش گرفت و با استرس به اطراف نگاه کرد

مینهو بازدمش رو بیرون فرستاد و گفت:
_نمیتونم تنهات بذارم...

_باید بری
سونگمین تنهاست
نگرانم نباش اتفاقی نمیوفته

با شرمندگی صاف ایستاد
_دیشب...
اصلا حواسم به ساعت نبود وگرنه زودتر میرسوندمت خونه

_تو اون وضعیت چطور انتظار داشتی به ساعت توجه داشته باشی؟!
دستش رو فشرد و با اطمینان گفت:
_بعدا بهت زنگ میزنم
برو پیشش بهت احتیاج داره
کاش میتونستم کنارش باشم ولی...

_سونگمین درک میکنه

_اگه جلوش رو میگرفتیم...

با ناراحتی به اشک هاش نگاه کرد
اون هم دوست داشت گریه کنه و برای بهترین دوستش عزاداری کنه
اما به عنوان یه الفا باید احساساتش رو کنترل میکرد!
اون هم تو موقعیتی که امگای دوست داشتنیش ضعیف تر از همیشه بود

دستش رو گرفت و به لبش نزدیک کرد و بوسید با حس کردن لب های داغ مینهو پلک‌ های خیسش رو از هم باز کرد
سعی کرد لبخند بزنه تا از نگرانیش کم کنه
_بعدا میبینمت

دستش رو آروم از دست مینهو بیرون کشید و ازش جدا شد

چند قدم جلو رفت و با لبخند غمگینی به طرفش برگشت و براش دست تکون داد

مینهو با دیدنش لبخند غمگینی زد
_دوست دارم

چند ثانیه ای ایستاد
چیزی نگفت و به مسیرش ادامه داد

.
.

مطمئن بود پدرش این ساعت در روز هنوز خونست

سعی داشت رایحه ی ترسیدش رو آروم کنه
بدتر از همه این بود که جیسونگ کلید خونه رو نداشت!
درسته
اجازه ی داشتن کلید رو نداشت!

دلیلش؟؟؟

متأسفانه خانوادش کاملا طرز فکر قدیمی و پوسیده ای داشتن
البته این طرز فکر فقط برای امگاهای خانواده بود

 𝕃𝕀𝔽𝔼 ℍ𝕀𝕊𝕋𝕆ℝ𝕐 𝟙Where stories live. Discover now