"سلام دوست قدیمی!"
نیشخندش باعث شد چشم های جنی از اشک بیشتری پر بشه و لب هاش رو روی هم فشار بده. لیسا بدون اینکه نگاهش رو از دخترِ بسته شده بگیره و ابروهاش رو بالا انداخت.
"چیه؟ تو که انتظار نداشتی گرم تر از این باهم احوال پرسی کنیم؟ اونم بعد از اونهمه عذابی که به همه تحمیل کردی و با خیال راحت گذاشتی رفتی!"
تک خنده عصبی ای کرد و ادامه داد:
"راستش رو بگو، زندگی با نامجون بهتر بود یا سئوجون؟ اصلا سئوجون میتونست یک درصد خوشبختی ای که شوهرت برات ساخته بود رو بسازه؟"
جنی با شنیدن اسم نامجون، اشکهاش روی صورتش ریختن و سرش رو پایین انداخت.
"لیسا..دیگه کافیه."
تهیونگ آروم گفت و نفس عمیقی کشید. سوالهای مهمی برای پرسیدن وجود داشت و از همین الان نمیخواست صدای گریه های این زن رو اعصابش باشه.
لیسا با شنیدن حرفش به طرفش برگشت و لبخندی زد:
"چرا؟ تازه میخواستم ازش بپرسم اون کسی که باهاش فرار کرد چی داشت که برادرت نداشت؟ شاید واقعا چیزی وجود داره که میارزید و ما داریم اشتباه میکنیم!"
جنی همینطور که اشک میریخت پلکهاش رو روی هم فشار داد و با صدای ضعیفی گفت:
"خواهش میکنم بس کن!"
لیسا دوباره به طرفش برگشت:
"چرا؟ مگه خودت همینو نخواستی؟ مگه با خواست خودت بچهی نامجون رو ازش نگرفتی و با سئوجون فرار نکردی؟"
تهیونگ دوباره خواست دخترِ ایستاده رو ساکت کنه اما با جمله آخرش متوقف شد. چون چیزی بود که خودش هم میخواست بدونه. جنی خودش خواسته بود فرار کنه یا سئوجون مجبورش کرده بود؟
لیسا جلو رفت و دوباره جلوی جنی زانو زد.
"نمیخوای جوابمو بدی؟ مگه دوستای صمیمی همه چیو به هم نمیگن؟ البته که من به راحتی فراموش نمیکنم منو احمق فرض کردی و از دوستی بینمون سو استفاده کردی، ولی هنوز دوستیم مگه نه؟"
جنی سرش رو آروم آروم به دو طرف تکون داد.
"لیسا با..باور کن من..من نمیخواستم.."
"نمیخواستی چی؟!!"
با دادِ بلند لیسا، جنی بیشتر تو خودش جمع شد که موهای در اومده از کش موی روی سرش، کمی از چهرش رو پوشوندن.
"فریبم دادی و دو سال تموم همش دارم به این فکر میکنم که مقصر اصلیِ دزدیده شدن بچه ی نامجون و درد و عذاباش منم! که به خاطر اینکه دوستم بودی باور کردم داری براش سوپرایز آماده میکنی و هر جوری که شده تو کمپانی نگهش داشتم تا نیاد خونه غافل از اینکه میخواستی فرار کنی!"
YOU ARE READING
It's A Mistake ❢ Vkook
Fanfiction《این یه اشتباهه》 -برای بار آخر ازت میپرسم سئوجون..اون کجاست؟ +قـ..قربان فکر کنم اشتباه گرفتین..من جونگکوکم.. جئون جونگکوک.. #Vkook /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\ +واضح نیست که همش سعی داشتم مختو بزنم؟ -آره..ولی اینم واضحه که خیلی وقته مخم ز...