"می خندی؟"
تهیونگ با ابروهای بالا رفته پرسید که همون موقع دوباره در به صدا در اومد جونگکوک با استرس خواست تهیونگ رو کنار بزنه.
"ته؟ میتونم بیام تو؟"
با صدای سوک، جونگکوک نفس عمیقی کشید تا حرصش خالی بشه و نیم خیز شد تا بلند شه اما تهیونگ خودش رو پایین تر کشید و به بدنش چسبید، جوری که جونگکوک مجبور به عقب نشینی شد و نزدیک شدن پسر بزرگتر تا وقتی ادامه پیدا کرد که جونگکوک متعجب روی تخت دراز بکشه و بعد از اینکه مطمئن شد بلند نمیشه، کمی ازش فاصله گرفت اما هنوز روش خیمه زده بود.
"بیا تو."
با صدای بلند تهیونگ، برای لحظه ای خون توی بدن جونگکوک خشک شد اما قبل از اینکه بتونه عکس العملی از خودش نشون بده سوک در رو باز کرد و وارد شد.
"ته، بیا من و هوسوک.."
با دیدن وضعیت جونگکوک و تهیونگ چشمهاش گرد و سرجاش خشک شد. تهیونگ جوری که انگار چیز خاصی وجود نداره همینطور که خیلی معمولی بهش نگاه میکرد گفت:
"خب؟"
سوک بعد از چند لحظه به خودش اومد بعد از اینکه نگاهش رو گرفت با لکنت گفت:
"من و..من و هوسوک کارت داریم و..نامجون هیونگ و سوکجین شی هم دارن میان..اینجا.."
"باشه، ما چند دقیقه دیگه میایم پایین."
سوک با حرصی که سعی در نشون دادنش بود اما موفق نمیشد سرش رو تکون داد و از اتاق بیرون رفت.
بعد از بیرون رفتنش، تهیونگ از روی جونگکوک بلند شد و با گرفتن بازوش کمکش کرد تا روی تخت بشینه.دل پسر کوچیکتر خنک شده بود اما از طرفی خجالت داشت خفش میکرد جوری که بعد از اینکه نشست به تهیونگ نگاه کرد و گفت:
"این چه کاری بود که کردی؟!"
پسر بزرگتر هم نگاهش رو بهش داد.
"لازم بود، از وقتی تو رفته بودی زیاد بهم میچسبید، تقریبا روزی رو یادم نمیاد که ندیده باشمش، نیاز بود که بفهمه امکان نداره رابطه ای شکل بگیره."
جونگکوک دوست داشت بگه عمرا اگه فهمیده باشه اما فقط خندید و گفت:
"حالا نیاز بود اینطوری بگی؟"
تهیونگ همینطور که از جاش بلند میشد جواب داد:
"تا تو باشی دیگه بهم نخندی."
با این حرفش جونگکوک برای لحظه به خاطرات قدیم پرت شد، وقتی تهیونگ برای هر کاری بهش میگفت باید تنبیه بشه و اذیتش میکرد، انگار نه انگار شیش ماه از اون موقع گذشته بود!
"جونگکوک، گوشِت با منه؟"
با دست پسر بزرگتر که جلوش تکون داده میشد، به خودش اومد و سرش رو بالا آورد.
![](https://img.wattpad.com/cover/224947216-288-k208446.jpg)
YOU ARE READING
It's A Mistake ❢ Vkook
Fanfiction《این یه اشتباهه》 -برای بار آخر ازت میپرسم سئوجون..اون کجاست؟ +قـ..قربان فکر کنم اشتباه گرفتین..من جونگکوکم.. جئون جونگکوک.. #Vkook /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\ +واضح نیست که همش سعی داشتم مختو بزنم؟ -آره..ولی اینم واضحه که خیلی وقته مخم ز...