با حس اینکه کسی داره صداش میزنه اخم ریزی کرد و کمی تو جاش تکون خورد، هنوز خوابش میومد! تصمیم گرفت اهمیت نده و دوباره بخوابه پس به پهلو چرخید تا راحت تر باشه که کسی اون رو چرخوند و با حس سنگینی قفسه سینهاش حس کرد دیگه نمیتونه بچرخه. به خاطر همین قضیه چشمهاش رو باز کرد و در کمال تعجب تهیونگ رو خم شده روی خودش دید که دستش رو روی قفسه سینهاش گذاشته بود.
"میدونی از دیشب تا حالا چندبار چرخوندمت تا به پهلو نخوابی؟"
با این حرف تهیونگ، گیج نیم خیز شد تا سرجاش بشینه و تهیونگ هم با گرفتن بازوش کمکش کرد.
"تو الان داشتی صدام میزدی؟"
"آره، باید داروهاتو بخوری."
جونگکوک با دست سالمش دستش رو لای موهای خودش فرو کرد و خمیازه ای کشید.
"ساعت چنده؟"
تهیونگ صاف ایستاد و همینطور که پیامی که به گوشیش اومده بود رو چک میکرد گفت:
"دوازده و ده دقیقه."
"چند؟!!"
پسر کوچیکتر تقریبا داد زد اما تهیونگ اهمیتی نداد فقط بعد از چند لحظه بهش نگاه کرد و گفت:
"هوسوک تا نیم ساعت دیگه میرسه اینجا، میخواد ببینتت."
جونگکوک دلش میخواست موهای خودش رو بکنه. همینو کم داشت که هوسوک هیونگش بیاد اینجا و ببینه تا خودِ ظهر خواب بوده!! خواست با هول بلند شه که تهیونگ دوباره دستش رو روی قفسه سینش گذاشت و کمی هلش داد.
"سرجات بمون."
این رو گفت و بعد جونگکوک با تعجب به بیرون رفتنش از اتاق نگاه کرد اما طولی نکشید که صدای قدمهای کسی رو شنید و با فکر به اینکه تهیونگه خودش رو کج کرد اما با دیدن دختری که سینی غذا دستش بود متجب سرجاش نشست.
دختر جوون بعد از اینکه وارد شد، سرش رو به نشونه احترام تکون داد و سینی غذا رو روی تخت گذاشت. جونگکوک به غذاها نگاه کرد و کنارش داروهاش رو دید، چرا خود تهیونگ نیومده بود، یعنی از خونه رفته بود بیرون؟
"ببخشید.."
با شک به دختر روبهروش که ایستاده بود گفت و دخترهم بهش نگاه کرد.
"بفرمایید."
جونگکوک نمیدونست باید از چه لقبی برای تهیونگ استفاده کنه، چند لحظه مکث کرد و در آخر تصمیم گرفت اسم خودش رو بگه.
"تهیونگ کجاست؟"
"منظورتون رئیس کیمه؟ تو هال نشستن."
کوک با شنیدن این جواب با ناامیدی سرش رو تکون داد، میدونست چند وقتی نباید از تهیونگ انتظار خاصی داشته باشه اما دست خودش نبود، دلش میگرفت. چاپستیک رو گرفت و خواست شروع به خوردن کنه اما اون دختر هنوز ایستاده بود.
STAI LEGGENDO
It's A Mistake ❢ Vkook
Fanfiction《این یه اشتباهه》 -برای بار آخر ازت میپرسم سئوجون..اون کجاست؟ +قـ..قربان فکر کنم اشتباه گرفتین..من جونگکوکم.. جئون جونگکوک.. #Vkook /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\ +واضح نیست که همش سعی داشتم مختو بزنم؟ -آره..ولی اینم واضحه که خیلی وقته مخم ز...