It's A Mistake ❢ Vkook

✘p19✘

سریع شماره رو توی گوشیش یادداشت کرد و تلفن‌ رو‌ مثل اولش سرجاش گذاشت. از استرس گرمش شده بود و با قورت دادن اب دهنش سعی میکرد کمش کنه.

بعد از لحظاتی در اتاق باز شد و بعد از پیرزن، تهیونگ از اتاق بیرون اومد.

"خب پسرم میدادی من برات بدوزم"

"خیلی ممنون اما خودم تو ماشین میدوزمش یا به کسی میدم تا کمکم کنه"

تهیونگ بعد از زدن این حرف خبیثانه به جونگکوک نگاه کرد و یه تای ابروهاش رو بالا انداخت. پسر کوچیکتر براش دهن‌کجی کرد و از جاش بلند شد.

"خیلی ممنون بابت کمکتون..دیگه بهتره که بریم مگه نه تهیونگ؟"

**

بعد از حرکت کردن ماشین جونگکوک گوشیش رو در اورد و دوباره به شماره نگاه کرد.

"با همین یدونه شماره میتونی ردشون رو بزنی؟ اونم تو فرانسه؟"

"اره..زیاد کاری نداره"

کوک همینجور که یه تای ابروش بالا بود سرش رو تکون داد و دوباره به شماره نگاه کرد. یعنی واقعا همه چی داشت تموم میشد؟ به طرف تهیونگ برگشت که نگاهش کاملا جدی به جاده دوخته شده بود.

"میگم..حالا که میتونی ردشون رو بزنی و پیداشون کنی..میشه من نیام فرانسه؟"

"نه"

جونگکوک هوفی کرد و سعی کرد به اعصاب خودش مسلط باشه.

"حداقل کی میخوای بری؟"

تهیونگ از گوشه چشم نیم نگاهی بهش انداخت و دنده رو عوض کرد.

"هر چه زودتر بهتر..احتمالا اخر هفته"

چشم‌های پسر کوچیکتر گرد شد و با هول به طرفش برگشت.

"یعنی دو روز دیگ؟ من اخر هفته قرار دارم!"

ابروهای تهیونگ بالا پریدن و به طرف جونگکوک برگشت. اخم ریزی کرد و دوباره به خیابون نگاه کرد. بعد از چند لحظه کنار خیابون ایستاد. اروم به طرف جونگکوک برگشت و بعد از تکیه دادن دست چپش به فرمون ماشین چشم‌هاش رو ریز کرد.

"قرار با کی؟"

جونگکوک با اخم به جلو نگاه کرد و دست‌ به سینه تکیه داد.

"به تو ربطی نداره"

تهیونگ سرش رو عصبی تکون داد و دوباره به جلو نگاه کرد.

"حالا که اینطوریه..فردا به فرانسه میریم"

جونگکوک خودش رو کاملا کج کرد و اخم غلیظی کرد. دلش میخواست با دست‌های خودش مرد رو به روش رو خفه کنه.

"این علاقت به اذیت کردن من کاملا غیر طبیعیه"

"میتونی اذیت نشی..به من بگو با کی قرار داری اونوقت منم پرواز رو میندازم شنبه"