✘p49_season2✘

10.3K 1.5K 935
                                    

جونگکوک شونه تهیونگ رو محکم توی دستش گرفت و همینطور که به چشم‌های سردش زل زده بود آب دهنش رو قورت داد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگکوک شونه تهیونگ رو محکم توی دستش گرفت و همینطور که به چشم‌های سردش زل زده بود آب دهنش رو قورت داد. لب هاش گزگز می‌کرد و به طرز عجیبی گرمش بود که می‌دونست این گرمای زیاد فقط به خاطر بوسه چند لحظه پیششونه.

سردی نگاه تهیونگ اصلا با حرف‌هاش و کار‌هاش نمی‌خوند. چانیول راست می‌گفت، تهیونگ کرختی عاطفی پیدا کرده بود. نگاهش رو ازش گرفت و به یقش زل زد. ناراحت بود اما نه زیاد، کرختی عاطفی به راحتی می‌تونست حل بشه اما از اونجایی که چانیول گفته بود تهیونگ علاقه ای به رفتن پیش روان‌شناس نداره حل این قضه کمی سخت‌تر میشد.

"به چی فکر می‌کنی؟"

با صدای تهیونگ، به چشم‌هاش نگاه کرد.‌ بعد از چند لحظه گفت:

"من خیلی..سوالا ازت دارم!"

انتظار داشت تهیونگ بهش بگه "منم همینطور" اما پسر بزرگ‌تر چیزی نگفت، ففط اون رو از بغلش پایین آورد و روی تخت نشوند.

"بپرس."

جونگکوک تو جاش جا‌به‌جا شد تا راحت‌تر بشینه. لب هاش رو با زبون تر کرد و چند لحظه به ملحفه‌ی روی تخت زل زد؛ از کجا باید شروع می‌کرد؟ چند دقیقه ای توی سکوت گذشت تا اینکه سرش رو بالا برد.

"زخم روی صورتت چطوری به وجود اومد؟"

با این سوالش تهیونگ چند لحظه گیج بهش زل زد اما با گرفتن رد نگاهش سر انگشت‌هاش رو روی زخم روی گونه خودش کشید.

"عمیق نیست."

"می‌دونم، فقط می‌خوام بدونم چرا به وجود اومده."

تهیونگ چند ثانیه بهش زل زد و در نهایت گفت:

"یادت نیست تو هواپیما چه اتفاقی افتاد؟"

چشم‌های جونگکوک گرد شد.

"هواپیما؟"

"پس یادت نیست.."

پسر کوچیک‌تر که هر لحظه گیج تر میشد بهش نزدیک تر شد و گفت:

"چه اتفاقی افتاد؟"

تهیونگ نفس عمیقی کشید و به نقطه دیگه ای از اتاق زل زد.

"وقتی داشتن تیرو از دستت در میاوردن از درد زیاد به هوش اومدی.."

It's A Mistake ❢ VkookWhere stories live. Discover now