جونگکوک با دیدن صحنه رو به روش نفسش بند اومد. جوری نبود که اون پسر به زور تهیونگ رو بغل کرده باشه، چون تهیونگ قیافش کاملا در وضعیت خنثی ای به سر میبرد.
بنابرین حتی این احتمال که تهیونگ خوشش نمیاد هم رد شده بود و جونگکوک حس میکرد دوست داره همین لحظه از خونه بزاره و بره.
سوک زمزمه وار و همینطور که نگاهش بین لب ها و چشمهای تهیونگ در گردش بود حرف میزد اما وقتی حرفهاش تموم شد، صدای رسای تهیونگ به گوش جونگکوک رسید:
"واقعا؟ خب بیا ببینم برام چی داری!"
تهیونگ به طرف مبل حرکت کرد و همون موقع نگاه سوک به جونگکوک افتاد که بهش خیره شده بود. اما با بیخیالی نگاهش رو گرفت و به طرف تهیونگ حرکت کرد. روی پاهای پسر بزرگتر که روی مبل نشسته بود نشست و دوباره دستشهاش رو دور گردنش حلقه کرد.
"خیلی ناراحت شدم که برای گرفتن رد سئوجون تو فرانسه ازم کمک خواستی اما یکی از آدمهات رو فرستادی!"
سوک با لحن غمگینی گفت و جونگکوک آخرین پله ها رو طی کرد.
"اون موقع وقت نداشتم"
"اون واقعا شبیهشه!"
سوک گفت و نگاه تهیونگ به جونگکوکی افتاد که هنوز سرجاش خشک شده بود و گفت:
"شبیه با تفاوت های زیاد!"
سوک به نرمی چونه ی تهیونگ رو گرفت و به طرف خودش برگردوند، تهیونگ هم بدون مخالفتی بهش نگاه کرد.
"شماره هایی که با اون خط ثابت تو فرانسه ارتباط داشتن رو در آوردم"
تهیونگ به چشمهای سوک که فاصله ی بیش از اندازه نزدیکی باهاش داشت زل زد و گفت:
"میتونستی زنگ بزنی و بگی اینکارو انجام دادی..برای چی اومدی اینجا؟"
سوک سرش رو توی گردن تهیونگ فرو کرد و بعد از تکیه دادن آروم گفت:
"دلم برات تنگ شده بود!"
جونگکوک دیگه نمیتونست تحمل کنه، دیدن اون صحنه ها براش خارج از حد تحملش بود. پس به عقب برگشت و از پله ها بالا رفت.
وقتی به طبقه بالا رسید، به سمت اتاقش حرکت کرد و بکهیون هم با نگرانی دنبالش رفت.
پسر قد کوتاهتر در رو پشت سرش بست و به جونگکوک نگاه کرد که روی تخت نشسته بود و سرش رو بین دستهاش گرفته بود.
بکهیون برای دفعات محدودی تو زندگیش تصمیم گرفته بود سکوت کنه و این بار هم جزو اون دفعات بود؛ چون به نظر نمیومد حال جونگکوک زیاد خوب باشه.
بعد از چند لحظه، کوک همینطور که تو اون وضعیت مونده بود با صدای تحلیل رفته پرسید:
"سوک دقیقا کیه؟"
YOU ARE READING
It's A Mistake ❢ Vkook
Fanfiction《این یه اشتباهه》 -برای بار آخر ازت میپرسم سئوجون..اون کجاست؟ +قـ..قربان فکر کنم اشتباه گرفتین..من جونگکوکم.. جئون جونگکوک.. #Vkook /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\ +واضح نیست که همش سعی داشتم مختو بزنم؟ -آره..ولی اینم واضحه که خیلی وقته مخم ز...