![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image. بکهیون به جلو مایل شد و با گذاشتن دستش زیر چونش، نگاه غمگینی به خودش گرفت و آه کشید.
"دلم برات میسوزه..حس گناه هم داره خفم میکنه"
لی سونگ تعجب کرد و اخم ریزی از روی کنجکاوی روی صورتش نقش بست.
"چرا؟"
"چانیول رو دوست داری مگه نه؟"
دختر رو به روش قاطع گفت:
"آره دارم!"
"فکر میکنی اون هم دوست داره؟"
لی سونگ به من و من افتاد و نگاهش رو از بکهیون که داشت با مسخرگی نگاهش می کرد گرفت.
"خب..خب نمیدونم اما.."
بکهیون با به جلو مایل شدن وسط حرفش پرید.
"بزار کاری کنم که بدونی..نداره میدونی چرا؟"
به قیافه بهت زده لی سونگ پوزخند زد و ادامه داد:
"چون من کل قلبش رو اشغال کردم"
این رو گفت و لبخند پررنگی زد. لی سونگ خنده عصبی ای کرد و انگشتش رو جلوی بکهیون تکون داد.
"تو..نظرت چیه انقدر چرت و پرت نگی؟"
بکهیون دست به سینه تکیه داد و یه تای ابروهاش رو بالا انداخت.
"چرا باید دروغ بگم؟ ما حتی یه شب داغ رو هم تجربه کردیم"
چشم هاش و جوری که انگار داره لذت میبره بست و ادامه داد:
"اووم اون کارش تو تخت عالیه!"
لی سونگ که دیگه تحملش تموم شده بود از جاش بلند شد و دستهاش رو روی میز کوبید.
"چی داری واسه خودت میگی؟ چانیولِ من هیچوقت همچین کاری نمیکنه!!!"
بکهیون از گوشه چشم از شیشه کافی شاپ به بیرون نگاه کرد و متوجه شد چانیول تلفنش تموم شده و داره به داخل میاد.
نگاه مظلومش رو به سمت لی سونگ انداخت و گفت:
"من که چیزی نگفتم! چرا عصبانی میشی آخه؟"
لی سونگ که از عصبانیت قرمز شده بود انگشتش رو جلوی صورت بکهیونِ به ظاهر ترسیده نگه داشت.
![](https://img.wattpad.com/cover/224947216-288-k208446.jpg)
YOU ARE READING
It's A Mistake ❢ Vkook
Fanfiction《این یه اشتباهه》 -برای بار آخر ازت میپرسم سئوجون..اون کجاست؟ +قـ..قربان فکر کنم اشتباه گرفتین..من جونگکوکم.. جئون جونگکوک.. #Vkook /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\ +واضح نیست که همش سعی داشتم مختو بزنم؟ -آره..ولی اینم واضحه که خیلی وقته مخم ز...