✘p31✘

11.3K 1.7K 1.6K
                                    

صبح روز بعد جونگکوک با آلارم گوشیش از خواب بیدار شد اما واقعا نمی‌خواست چشم‌هاش رو باز کنه. به شدت بد خوابیده بود و حرف‌هایی که دیشب بین خودش و تهیونگ رد و بدل شده بود داشت خفش می‌کرد.

از تخت پایین رفت و تو آینه نگاهی به قیافه داغون خودش انداخت. شاید تهیونگ دیشب رو فراموش کرده بود؟

بعد از شستن صورتش و مسواک زدن، موهاش رو شونه کرد. لباس‌هاش رو پوشید و بعد از گذاشتن کتاب‌هاش توی کیفش، نفس عمیقی کشید و پشت در اتاق خودش ایستاد.

بعد از چند لحظه بازش کرد و با قدم‌های آروم از پله ها پایین رفت. دوتا خدمتکار جدید جلوی دیدش رو گرفته بودن اما مشخص بود تهیونگ جای همیشگیش نشسته و صدای حرف زدنش هم میومد. انگار داشت با تلفن حرف می‌زد.

پله ها رو کامل پایین رفت و بعد از رسیدن به میز دیدش نسبت به تهیونگ واضح شد.

"امشب که سوک رو دیدم اینا رو بهش میگم نگران نباش."

جونگکوک پشت میز نشست اما نگاه تهیونگ بهش برخورد نکرد و پسر کوچیک‌تر نمی‌دونست هنوز متوجهش نشده یا داره نادیدش می‌گیره.

تهیونگ کمی سرش رو برای حرف‌هایی که از پشت تلفن می‌شنید تکون داد و یک دفعه از جاش بلند شد که نگاه جونگکوک هم همراهش کشیده شد.

"باشه..من دارم میام کمپانی اونجا بیشتر حرف می‌زنیم."

بعد از گفتن این حرف قطع کرد و کتش که روی دسته مبل بود رو پوشید.

جونگکوک کمی ناخون‌هاش رو کف دستش فشار داد و داشت فکر می‌کرد چی بگه که تهیونگ خودش به حرف اومد:

"امروز خودت برو دانشگاه، باید سریع تر برم کمپانی."

لحنش انقدر سرد بود که جونگکوک حس کرد یخ بسته و هر لحظه ممکنه بشکنه. از جاش بلند شد خواست به سمت پسر بزرگ‌تر بره اما تهیونگ زودتر قدم‌های بلندش رو به طرف در برداشته بود و بسته شدن در این حقیقت که اوضاع بدتر از چیزیه که فکر می‌کرد رو توی صورت جونگکوک کوبونده بود.

جونگکوک مشتش رو محکم روی میز کوبید که دو خدمتکار جدید با ترس بهش نگاه کردن. چرا وقتی عصبانی میشد بدون فکر کردن حرف می‌زد؟ چرا..چرا..

**

"چته جونگکوک؟"

جونگکوک نگاهش رو به جیمین داد که برخلاف خودش داشت با ولع به همبرگرش گاز می‌زد.

"چیزی نشده!"

"تهیونگ کاری کرده؟"

چانیول با لحن مشکوکی پرسید و جونگکوک نمی‌فهمید از صبح تا حالا چرا همش داشت این سوال رو می‌پرسید!

"رفتی رو حالت ریپید چان؟ چرا انقدر اینو می‌پرسی؟"

چانیول جوابی نداد که یونگی دستش رو روی شونه ی جونگکوک گذاشت.

It's A Mistake ❢ VkookWhere stories live. Discover now