خوب سلام به همه خوبيد؟؟ از اونجايي كه گروه بندي ها تا حدودي كامل شده ميريم سراغ توضيحات، بچه ها هدف از اينكه اين پارت جانبي رو اپ كردم اين بود كه يه سري توضيحات ريز راجب شخصيت هاميخواستم بدم و همينطور يه سري توضيحات راجب اتفاقاتي كه تا الان افتاده.
هر كدوم از شماها با ديدگاه هاي قشنگ و منحصر به فردتون به فيك نگاه كردين و نظراي خودتون رو گفتين و من لذت بردم از تعامل با تك تك نظرات🥰
خيلي ها خاص و خيلي ها شبيه به هم در عين حال متفاوت بود. الان هم ازتون ميخوام به اين مناظره بپيونديد و نظراتتون رو در رابطه با اين شخصيت ها نه تنها چان و بكهيون بلكه افرادي كه با اين شخصيت در جامعه يا دنيا وجود دارن بگين و حتي اگه تجربه اي از دوست و اشنا هم دارين باهامون در ميون بزارين😃
خوب ....
📌اولين مسئله كه راجبش ميخوايم گفت و گو كنيم عشق بي منطق بكهيون به چانيول هستش:
كسايي كه توي تيم هواداران بكهيون بودن به طرز كيوت و خواستني اين عشق رو قبول داشتن و حتي يه جاهايي با بك همزاد پنداري كردن و درد عشق يكطرفه رو حس كردن، اين افراد به شدت با پس زدن هاي چانيول مشكل دارن و نميتونن فاز چانيول رو درك كنن كه خوب اخه وات ده فاك مستر پارك، بچه به اين كيوتي و شيريني و قشنگي عاشقته اونوقت تو طاقچه بالا ميزاري واسه پسر ما؟؟ لياقت كه نداري مردك الهي در حسرتش بسوزي( هرچي شماها مراعات كردين رو من خودم گفتم😂)از يه طرف هم اون گروه ميگين كه عشق بكهيون به چان اسيب زاس و غير منطقيه نميشه كه ادم اينقدر پيگير باشه اخه چانيول بي چاره چه گناهي كرده كه اينجوري بايد يه نفر رو كه هميشه بهش پيله ميكنه رو تحمل كنه از طرفي اصلا چجوري بكهيون با وجود اينكه ميدونست چانيول دوست پسر داره هعي مياد جلو و پيشنهاد ميده مگه نه اينكه ادم عاشق خوشحالي عشقش رو ميخواد حتي بدون اون؟ بكش بيرون ديگه اقاي محترم عشق كه زوري نميشه. ( افراد اين دسته تعدادشون كمه ولي انصافا پايدارن😅هرچي هم كه من كم گفتم شما اضافه كنين😁)
📌مسئله دوم رابطه كاي و كيونگسو كه نه خودشون ميفهمن دارن چيكار ميكنن نه ما😕
اينجور عشق هاي پنهاني كه مانعي براي بودن باهم وجود نداره يا شايد خيلي كمه اما باز هم هر دو نفر از ورود به رابطه ميترسن هم مورد كم يابي هست اما وجود داره، اينگونه افراد( ياد راز بقا افرادم دور از جون 😕) معمولا طرف مقابل رو دوست دارن اما حالا يا با دليل هاي غير موجه يا موجه نميخوان كه وارد رابطه بشن يا ميترسن و مورد ها بوده كه رفتن با يه نفر ديگه يا حتي ازدواج كردن اما باز هم عشق رو توي قلبشون داشتن و حرفي نزدن، اين خريت ها( عذر ميخوام🙈) معمولا دلايل الكي و چرتي دارن كه از قضاوت هاي يكطرفه خودشون به وجود مياد يعني طرف با خودش فكر ميكنه كسي كه من عاشقشم با اين مورد كنار نمياد پس من كلا نميرم بهش اعتراف كنم😐
📌و اما در اخر مسئله مهم فيك تا اينجا ، چيزي كه بي توجه به گروه ها همتون تا حدودي باهاش مشكل داشتين و اونم رابطه چان و بك باهم كه هم ميشد اسمش رو تجاوز گذاشت هم نه...
خوب اينكه اين رابطه اصلا با چه منطقي شكل گرفت ديگه چيزي بود كه من صلاح ميديدم اتفاق بيوفته🤪🤪🤪 ولي اينكه دليل رفتار بكهيون چرا اينجوريه رو توضيح ميدم بعد شما ها نظراتتون رو بگين😁 وقتي ادم ها عاشق ميشن منطق از كار ميوفته اما بعضي ها ميتونن خودشون رو جمع كنن و دوباره تصميماتشون رو ميزارن به عهده عقلشون اما يه سري هاي ديگه هم هستن همچنان عقلشون دست دلشونه...وقتي اينجوري عاشق ميشي نه تنها قلبتو بلكه جسمتو هم به راحتي در اختيار طرف قرار ميدي...حتما شماها هم ديدين يا شنيدين كم نبودن كه به خاطر عشقشون تن به رابطه جنسي دادن، دختر و پسر هم نداره اما قبول دارم توي دخترا بيشتره....حالا به نظرتون اين سواستفاده از عشق چيزي كم از تجاوز داره؟؟ اما بازم به همون ادم ها نگاه كنين...نه تنها يكبار بلكه چندين بار زير بار رابطه اي كه شايد خودشون نخوان ميرن و بازهم عاشقي ميكنن...من نه ميگم اينكار خوبه نه ميگم بد اصلا هم براي قضاوت كردن اينارو نگفتم اما احساس كردم اين قسمت فيك براي يه سري ها غير واقعي بود كه هرچند اغراق داشت ولي هم توي جامعه خودمون هم توي جوامع ديگه داريم اين مسئله رو...( اينو تاكيد ميكنم كه بكهيون شايد اين رابطه رو نميخواست ولي جلوشو هم نگرفت از سر عشق يا هر چيزي...)
خلاصه كه جونم براتون بگه اينه وضعيت اين فيك، اگه چيزي رو از قلم انداختم كه ميخواين راجبش صحبت كنين بگيد بهم تا اضافه كنم😁😁 خوب خودتون رو تخليه كنيد و جدا از فيك هم خوشحال ميشم نظراتتون رو راجب اين موضوعات بدونم و از طرفي مراعات نظرات همديگه رو هم بكنيد هر كس با هر نظري محترمه🙃
عچقا ممكنه هفته بعد اپ نداشته باشيم و لطفا بهم ارفاق كنين اين يه بارو شرايط براي نوشتن ندارم🥰🥰 دوستون دارم سال نوتون پيشا پيش مبارك❤️
YOU ARE READING
£; Retaliation ;£
Fanfictionنام: تلافي ژانر: رمنس_درام_اسمات کاپل:چانبك_كايسو_چانكاي وضعيت: تمام شده نويسنده:Mary خلاصه فیک✍: قانون عجيبي ست من تو را دوست دارم،تو ديگري را و ديگري ديگري را...واينگونه است كه همه تنهاييم! رابطه چانيول و كاي با تمام ناهمواري هاش به خوبي پيش ميرف...