Part36

1.2K 317 287
                                    

تلافي كردن شجاعت ميخواد،

بايد شجاع باشي تا يكي مثل اون نشي...

***

باكس گل هاي سفيد و سرخ كنار هم توي دست هاش بود ، كارت كوچيك زير دستش رو هم كنار باكس جا داد، ناخوداگاه از ياداوري كسي كه اين باكس رو براش اماده كرده بود لبخندي روي لب هاش نشست،

باكس رو برداشت و از اتاقش بيرون رفت، نگاه هاي عجيب پرستار ها و بقيه همكاراش ذره أي اهميت نداشت.

به جلوي اتاق بكهيون كه رسيد چند ضربه به در زد و عقب ايستاد.

صداي بكهيون رو شنيد كه اجازه ورود داده اما از جاش تكون نخورد و فقط اروم خنديد و دوباره در زد.

صداي بكهيون رو دوباره شنيد اما باز هم اهميت نداد اما اينبار صبر كرد و چند لحظه بعد در اتاق به روش باز شد.

بكهيون با ديدنش اخم كرد.

_صدامو نميشنوي يا حتما بايد از روي صندلي بلندم ميكردي؟

شونه أي بالا انداخت و لبخند زد.

+ وقتي پشت ميز ميشيني نميتونم كامل ببينمت و از اونجايي كه مطمئن بودم تو اتاقت رام نميدي اگه خودم درو باز ميكردم بايد از دور ميديدمت.

بكهيون چشم هاشو چرخوند

_خيلي دلم ميخواد بدونم چي خورده تو سرت، حالا چي ميخواي؟؟

+ فقط اومدم دوباره بگم دوست دارم.

از شنيدن مجدد اون كلمات لرزي به بدنش افتاد

+ نميدونم كي قراره دست از چرت و پرت گفتن برداري ولي اگه داري اين مسخره بازي رو ادامه ميدي، بهتره بدوني من حوصله ندارم حرفمم يكبار بهت زدم پس دست از سرم بردار.

_ اره ميدونم تو حرفات رو زدي ولي فقط يكبار بود... امروز اومدم سهميه روزانه رد شدنمو بگيرم و برم.

خودش با شيطنت به حرفش خنديد اما بكهيون همچنان با بي حوصلگي نگاهش ميكرد.

+ الان يعني چي؟؟

_يعني تلافي... من بار ها تورو رد كردم، اما تو فقط يكبارمنو رد كردي، أصلا منصفانه نيست خيلي راحت بكشم كنار نه؟؟ هنوز كلي راه هست تا تو بتوني جبران تمام كاراي اشتباهمو بكني.

+ اها پس اينو بگو...ميخواي تلافي كني رفتاراي منو، حالا كه من دقيقا توي موقعيت قبلي تو ام ميخواي بهم بفهموني چقدر اون موقع رو أعصاب بودم؟

لبخند روي لب هاي چانيول ماسيد

_ معلومه كه نه بك اشتباه متوجه...

+ ببين چانيول من واقعا معذرت ميخوام براي كاراي گذشتم نميشه فقط بي خيال شي؟

_بك من أصلا قصدم اين نيست...

£; Retaliation ;£ Where stories live. Discover now