Part 44

1K 299 73
                                    


... من تو را صادقانه دوست دارم.

... به دور از غرور، به دور از ريا.

... مثل لحظه‌ی اولين ديدار،

... اولين بوسه، اولين آغوش...

                                       ***

_جواب نميده...

كاي عصبي گوشي رو توي جيبش فرو برد. كيونگسو نيم نگاهي بهش انداخت و دوباره مشغول پر كردن فرم مقابلش شد.

+ بچه كه نيست، حتما خواب مونده يا داره دوش ميگيره...

_يك ساعت از شيفتش گذشته ، ممكنه دوباره اخطار بگيره.

خودكارش رو پايين گذاشت و فرم رو به طرف كاي گرفت.

+ نگران نباش ، خودش ميدونه داره چيكار ميكنه ، به نظرم برو از بكهيون هم يه سوالي بپرس موقعي كه اينو ميبري بدي به شيوون.

كاي برگه رو گرفت و نگاهش كرد، لبخند روي لبش نشست

_اگه قبول نكرد بيا فرار كنيم.

صداي خنده كيونگسو بلند شد

+ ديوونه ايم مگه؟ متاسفم اينو ديگه نيستم براي يه مرخصي شغلمو از دست نميدم.

_اين كه فقط يه مرخصي ساده نيست قراره اولين سفرمون باشه.

كيونگسو ايستاد و دستي به شونه كاي زد

+ باشه...تو اول ببرش، اگه قبول نكرد يه فكري ميكنيم.

_ ميگم...تو كه الان عمل نداري بيا با هم بريم، ميتوني بري پيش بكهيون تا من اين فرم رو تحويل بدم.

كيونگسو نگاهي به ساعتش انداخت تا تايم دقيق بيكاريش رو بسنجه.

+ باشه بريم، شايد چانيول هم رسيده باشه.

هر دو از اتاق بيرون اومدن و شونه به شونه هم به طرف اسانسور رفتن.

_بيا به شيوون بگيم وقتي از مرخصي برگشتيم يك هفته شيفت كامل ميمونيم.

كيونگسو خنديد و وارد اسانسور شد

+ ميخواي يه مسافرت بري ها قرار نيست بعدش خودمون رو هلاك كنيم.

_خيلي دلم ميخواد اين سفرو بريم اخه، ميگم بيا أصلا قيد همه چيو بزنيم و بي خبر بريم.

+ بعد از كجا پول بياريم براي ادامه زندگي؟

_ يه كاريش ميكنيم ديگه.

+ اين همه درس نخوندم كه ايندمو به خاطر يه سفر به باد بدم.

لب هاش اويزون شد و روش رو برگردوند و همون لحظه اسانسور ايستاد تا مانع بشه از ادامه غر زدن هاش.

كيونگسو بيرون رفت اما زير چشمي حواسش بود كاي هم دنبالش بياد.

_من ميرم ببينم بكهيون اومده يا نه، تو هم برو پيش شيوون

£; Retaliation ;£ Where stories live. Discover now