قسمتی از متن فیک ✍:
. + هر بار كه با بكهيون بحث ميكنم، تمام بدنم از ترس ميلرزه، از ترس اينكه نكنه يه روزي هم تو اين حرفارو به من بزني،تو هم بخواي منو پس بزني، از اينكه بخواي جلوي من يكي ديگه رو ببوسي، كاي من ميترسم، اگه تو نباشي ميميرم، تركم نكن هيچوقوت
_ مگه هميشه بهت قول ندادم تا هر وقت تو بخواي كنارتم؟؟چانيول قسم ميخورم تا زماني كه اين رابطه رو تو تموم نكني من هستم، تا هر وقت حتي تا ابد، مگه من طاقت دارم ببينم چشمات تاريك بشه، اونم وقتي خودم باعثش باشم، نترس سوييتي تو تا هر وقت كه بخواي منو داري.***
_بهونه نميخوام كاي...فقط راستشو بهم بگو...نميخواستي منو ببيني؟؟
+من درگير بودم چان،اره وقت پيام دادن رو داشتم، وقت صحبت كردن رو داشتم ولي...نميدونم فقط فكر كردم بهتره يكم از هم...
_ ميخواي باهام بهم بزني.؟؟
+چي داري ميگي.؟
_ميخواي تركم كني؟؟
+ چان...
_ ازم خسته شدي؟؟
+ نه چان اين حرفو...
_ تو كه دوسم نداشتي، حالا فهميدي ديگه به دردت نميخورم؟؟
+خفه شو.***
_ازت متنفرم بيون بكهيون ،درست از همون لحظه اي كه به عشقت اعتراف كردي ازت متنفر شدم، تو يه خودخواه عوضي بيشتر نيستي كه فقط به خودت فكر ميكني، با اينكه ميدونستي دوست پسر دارم اومدي و بهم گفتي يه ساله عاشقمي و باعث شدي كاي ازم دور شه، ميدوني چقدر سخت بود تا راضيش كردم دوباره برگرده پيشم؟؟اينو خوب توي گوشت فرو كن بيون بكهيون من از تو و عشق بچگانت متنفرم
+ كاي تورو دوست نداره..
_ به تو هيچ ربطي نداره كاي چه احساسي به من داره، توي روابط من دخالت نكن حرومزاده چون اونوقت نميدونم چه بلايي سرت ميارم
YOU ARE READING
£; Retaliation ;£
Fanfictionنام: تلافي ژانر: رمنس_درام_اسمات کاپل:چانبك_كايسو_چانكاي وضعيت: تمام شده نويسنده:Mary خلاصه فیک✍: قانون عجيبي ست من تو را دوست دارم،تو ديگري را و ديگري ديگري را...واينگونه است كه همه تنهاييم! رابطه چانيول و كاي با تمام ناهمواري هاش به خوبي پيش ميرف...