13

3.6K 705 5
                                    

T :من هرگز از اون کسا نبودم که رو کسی "کراش" بزنم
T: احساس میکنم تغییر کردم

J : همون یه نفر نه ؟

T : یسسسس
T:من قراره اونو چه گی باشه چه نباشه گی کنم حالا ببین فکر نکن یادم رفته پروژه‌ ی بعدیم تویی

J : میدونی احتمالش زیر صفره

T :هممممم😏

T:به هر حال
T:من الان تو کتابخونم و دارم اون فرشته رو نگاه میکنم که سرش مثل یه خرگوشی که بهش هویج میدن تو گوشیه و داره میخنده

J : واد هل برو منم تو کتابخونه ام

T : وایسا واقعااااااا

J : فاک چرا گفت-

T: همممم کدومی

T: اونی که تو رایانست یا اونی که کتاب میخونه

J : من نگفتم هنوز اونجامممم

T : هقققق خندیدددددد کیوتتتتت
T: نکنه دوست دختر داره

J : خیلی دراماتیک نشدی ؟!

T : من برای همه چیز اینطوری نمی شم این لعنتی در مورد زندگی و مرگه

J : من باید برم سرکار

T : وایسا فهمیدم کی هستیی

T: نگووووووو
T : ن- (اینجا میخواسته از زیر زبونش بکشه بیرون وگرنه نمی دونسته )

J : اسکل مگه بهت نگفتم من خیلی وقت پیشه رفتم الان رئیسم اومده و نمی تونم چت کنم

تهیونگ به سرعت نگاهش رو از تلفن گرفت و متوجه شد که کراشش رفته بود بخاطر اینکه نتونسته بود کراشش رو ببینه عصبی بود و هم بخاطر اینکه نتونسته بود جی کی رو ببینه نارحت بود .

T : فاک من چجوری نفمیدم کراشم رفتت

T: الان تنهاااا شدمم ددی برگرد پیشمممممم

J : بخدا اگه تمومش نکن-

T : چیکار میخوای بکنی ددی

T:تنبیهم میکنی 😏💦

J : من-

T : ددی هیچ کاری نمی تونه بکنههه

T: چون بیبیش رو نمی شناسه

J : فاک آف

End of part 13

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now