تهیونگ داشت نوشیدنیش رو مینوشید و با ناراحتی به جونگکوک خیره بود اما هیچ کلمه ای نمی گفت.
"دو دقیقه ست اینجا نشستم نمی خوای چیزی بگی ؟ "
"ببخشید فقط....داشتم فکر میکردم"جونگکوک گلوش رو صاف کرد و ادامه داد "چطور شده ؟ "
"خوبه " تهیونگ گفت و شونه ای بالا انداخت.
"این روز ها چیکار میکردی ؟ "
"نفس میکشیدم "
جونگکوک از پاسخ های کوتاه تهیونگ ناراحت بود.
"خب میتونم برم جئون ؟ " تهیونگ پرسید.
"میشه فقط اسمم رو بگی "
تهیونگ درحالی ته پاهاش رو روی هم انداخت لب هاشو غنچه کرد و گفت " جئون "
"جونگ کوک "
"جئون "
"جونگکوک "
"جئوننننن "
"در واقع فکر میکردم اسمم ددی عه "
"من- " تهیونگ نگاهش رو سریع از جونگکوک گرفت تا گونه های سرخ معلوم نشه .
"چی شد بردم ؟ "
"ساک-ت شو "
جونگکوک خم شد و به تهیونگ نگاه کرد " چرا سرخ میشی میدونم یادته اون کلمه رو چطور با ناله میگفتی "
چشم های تیهونگ گشاد شد و سریع گفت " هییی نمی تونی در مورد این چیزا اینجا حرف بزنی مردم میشنون "
"ولی به نظر میرسید اون موقع مشکلی نداشتی کسی صدای ناله هاتو بشنوه " پسر گفت و تهیونگ قرمز تر شد .
"ازت متنفرم "
"اوهم هستی "
"یاا دارم جدی میگم "
"اوهم اوهم "
"میخوای شرط ببندیم ؟ "
"نه نه نمی خوام "
"خوبه " تهیونگ گفت پاشد تا بره ولی با صدایی که شنید وایساد.
"ته حداقل میشه از مسدودی درم بیاری ؟ "
"هممم بهش فکر میکنم "
"تا تا پلیزززز " جونگکوک گفت و صورتش رو کیوت کرد.
"نه جونگکوک " تهیونگ گفت و به سمت در رفت ولی جونگکوک روی زانو هاش نشست و التماس کرد.
"کوک همه دارن مارو نگاه میکنن " تهیونگ گفت و سعی کرد جونگکوک رو بلند کنه ولی اون لعنتی خیلی سنگین بود.
"باشه باشه پاشو " تهیونگ گفت و جونگکوک سریع بلند و گونه ی تهیونگ رو بوسید .
تهیونگ دیگه تحمل این همه خجالت رو نداشت پس سریع پا به فرار گذاشت.
End of part 15 s²
YOU ARE READING
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Romance[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون