تهیونگ به تلفنش خیره شد نفس عمیقی کشید سعی کرد غم و ناراحتی رو از خودش دور کنه .
"چرا اینطوری میکنی ته " تهیونگ به خودش گفت و به سمت خوابگاه رفت.
اون دوباره به پیام هاشون به کوک نگاه کرد از جمله های کوک کاملا معلوم بود داره یه چیزی رو مخفی میکنه و یهو متوجه این شد که هوسوک بهش زنگ زده و رفت تا بهش پیام بده.
Tae : های هوبی
Tae : بهم زنگ زده بودی ؟
Tae : البته خیلی خوب میشه باهم حرف بزنیمHope : آره من دیروز زنگ زده بود ولی اتفاقی افتاده ؟
Tae : احساس میکنم جونگکوک داره بهم دروغ میگه
Tae : اعتماد کردن بهش سخته هوبHope : چی شده مگه ؟
Tae : ظاهرا اون یه دوست دختر داشته
Tae : الانم اومده دنبال جونگکوک ظاهرا جونگکوک یکم بهش علاقه داره
Tae : ولی من عاشق جونگکوکم هوسوکHope : ازش بیذار شدم حرفم رو پس میگیرم هات نی
Tae : کوک میگه دوستش نداره ولی....اههه هوب چیکار کنم
Hope : تیکه تیکش کن
Hope : نه نه بده میدم به سگام بخورنشTae : هوب من جدی ام
Hope : بهش بگو لیاقتت رو نداره
Hope : ته ته تو شگفت انگیزی نباید به خاطر اون احمق ناراحت باشیTae : ممنون از امید دادنت 😐
Hope : میدونی الان باید چیکار کنیم ؟
Tae : لطفا نگو بریم بار
Hope : نه بیا مثل قبل ما سه تا بریم بیرون
Tae : واقعا خوب میشه اگه بیاد
Hope :تو اتاقم میبینمت
Tae : میشه یکی از دوستام رو بیارم
Hope : حتماااا این مهمونی برای توعه هر کی خواستی رو دعوت کن
تهیونگ لبخندی زد اون خوشحال بود که همچین دوست هایی داره
End of part 7 s²
YOU ARE READING
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Romance[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون