اونا قرار گذاشته بودن که ساعت ۶ عصر به دیت عاشقانشون برن و تهیونگ نمی تونست جلوی هیجانش رو بگیره.
"بچه آروم اگه اینطوری ادامه بدی کار دست خودت میدی " یونگی گفت.
"واییی چی بپوشمممم " تهیونگ گفت.
یونگی تصمیم گرفت یه کار خیر انجام بده لباس های معمولی رو به تهیونگ داد و اونم پوشید.
تهیونگ وقتی یه دکمه ی بالایی لباس رسید اون رو نبست و یک شلوار مشکی جذب پوشید.
اون مارک های گردنش رو با گرون ترین کرم پوردش پوشوند.
"یونگییییی مرسیییی خیلی خوب شدممم " و سریع یونگی رو بغل کرد.
"بچه خفم کردی ولم کن "
تهیونگ کادو ای که برای جونگکوک و خودش خریده بود رو برداشت میپرسید چی عه ؟ اون یه پلاک گرون خریده بود که روش نوشته بود
T + j
دوجهان
یک کهکشانتیهونگ کسی نبود که برای کسی پلاک بخره و ست کنن ولی جونگکوک فرق میکرد مگه نه ؟
تهیونگ برای آخرین بار یه آینه نگاه کرد نگاهش به گردنش افتاد یادش اومد که جونگکوک خوشش میومد که مارک هاش معلوم باشه پس کرم پورد رو پاک کرد.
"کی اهمیت میده زندگی عادی عه دیگه " گفت و از خوابگاه بیرون رفت.
تهیونگ وقتی به پارکینگ رسید جونگکوک رو ندید نگران شد و بهش پیام داد.
Tae 💘 : هی کوکی
Tae 💘 : من پیش ماشینم تو کجایی
Tae 💘 : عزیزم ؟Kooki : مشکلی پیش اومده
End of part 22 s²
YOU ARE READING
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Romance[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون