25

2.9K 571 11
                                    

تهیونگ داشت به اتاق خوابگاه میرفت که صدایی ماننده
" دد-ی این حس خوب- اه داره "

فکر کرد که یونگی در حال تماشای پورنه ولی وقتی در رو باز کرد و خب کاملا اشتباه فکر کرده بود هیییی روزگار بدی شده نه ؟
جیمین یکی از بهترین دوستاش زیر یونگی بود و به شدتتتت قرمز شده بود و یونگی هم جرعت بر قراری ارتباط چشمی با ته رو نداشت.

تهیونگ هیچ اهمیتی نمی داد که اونها با هم باشن ولی لعنتی اونا رو تخت تهیونگ بودن .

"یون-"

"نپرس تهیونگ "

"اما-من"

"ته-"

"لعنتی یونگی تختم شکسته "

"اوه-"

و بدون هیچ حرف دیگه ای از اتاق بیرون رفت صورتش قرمز بود اون یه شد وسواسی بود و الان دیگه جا برای موندن هم نداشت .

Taehyung: جونگکوک ؟

Jungkook: همممم ؟

Taehyung: من یونگی و بهترین دوستمو در حال سکس دیدم
Taehyung:....اونم رو تخت من
Taehyung: من نمی دونم چجوری باید رفتار کنم رسما بی تخت شدم

Jungkook: هولی شت 😂

Taehyung: کوک این خنده دار نیست
Taehyung: اون روی تخت لعنت شده ی من بود
Taehyung: او خدا داره صداشون میاد
Taehyung: تخت لعنتی من شکسته ولش نمی کنن

Jungkook: من برات دعا میکنم 🙇

Taehyung: 😐

Jungkook: الان چیکار میکنی ؟

Taehyung: نشستم کنار اتقاقی رسما پورن زنده پخش میکنه

Jungkook: هممممم
Jungkook:چرا نمی ری به کراشت سلام یا همچین چیزی کنی ؟
Jungkook: زمان زیادی گذشته از آخرین دیدارمون
Jungkook: منظورم دیدارتون این کیبورد خیلی فاکی عه

Taehyung: اره راست میگی
Taehyung: دلمم براش تنگ شده
Taehyung: تا بعد کوکییی

Jungkook: بای

End of part 25

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ