38

2.5K 439 4
                                    

تهیونگ هنوز دستشويی رو ترک نکرده بود . میترسید که دوباره حالش بهم بخوره .

جونگکوک هم از کنار تهیونگ جم نخورده بود اون میخواست مطمئن شه پسر خوبه.

"کوک یه دهانشوی بهم میدی " تهیونگ از جونگکوک درخواست کرد.

او به سمت سینک رفت و دهانشو رو به به تهیونگ داد.

تهیونگ صورتش رو آب زد و لیوان دهانشو رو پر کرد تا بوی الکل دهنش از بین بره.

جونگکوک احساس کرد لباسش بو میده پس اونو در اورد و تو سطل لباس های کثیف انداخت.

تهیونگ دوباره مقداری از دهانشو رو قرقره کرد.

تهیونگ وقتی به جونگکوک نگاه کرد یه پوزخند آرومی زد.

"چی شده "

تهیونگ حرفی نزد ، در عوض مشغول تحسین بدن جونگکوک بود.

پس از مدتی از خیالاتش اومد بیرون.

"متاسفم که شبمون رو خراب کردم "

جونگکوک به پسر نزدیک شد و با انگشت شصتش گونه ی تهیونگ رو نوازش کرد. "هی اشکال نداره اتفاقی عه که افتاده " جونگکوک با لبخند گفت که باعث لبخند دیگری شد.

جونگکوک خم شد و یه بوسه ی نرگ و سریع رو لب های پسر گذاشت.

"من میخوام برم حموم زیاد دلت برام تنگ نشه باشه "جونگکوک با خنده گفت و به سمت حموم رفت.

تهیونگ رو تخت نشست. اون فهمیده بود که مشروب خوردن ایده ی خیلی بدی بود ولی نمی خواست هوسوک رو مقصر بدونه خودش خیلی زیاده روی کرده بود و گند زده بود.

تهیونگ به در حموم خیره شد خب اون هنوز میخواست با جونگکوک باشه پس فکر بدی نبود اگه یکم شیطونی میکرد.

بلند شد و به آرومی شروع  به در اوردن لباس هاش کرد ، ابتدا پیرهنش ، سپس شلوار و رفت تا شیطونی کنه.

لب هاش رو هم فشار داد ، اون بی سرصدا خودش رو یه سمت پرده ی دوش کشید پرده رو کشید که جونگکوک رو دید.

این منظره برای تهیونگ همه چیز بود. آب از بدن جونگکوک سرازیر می شد دست هاشو میان موهای سیاه و خیس او عبور داد.

جونگکوک با تعجب چشم هاش رو باز کرد و متوجه ی پسر مقابلش شد.

"میتونم باهات حموم کنم " تهیونگ پرسید.

End of part 38

امیدوار باشیم اسمات بده نويسنده 😂

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now