8

1.9K 354 46
                                    

تهیونگ توی اتاق هوسوک نشسته بود و منتظر اماده شدن اون دوتا بود.

صدای در اومد تهیونگ میدونست جینه پس رفت و در رو باز کرد.

"گایز این جینه جین اینا دوستامن "

"اوه سلام " جیمین گفت.

"هی دودددد من هوبی ام "

"کجا قراره بریم ؟ " جین پرسید.

"دوست داری توی رستوران euphoria غذا بخوریم ؟ "

"نههه غذای اونجا شوره باعث شد مریض شممم " هوسوک از دستشویی فریاد زد.

"رستوران serendipity خوبه ؟ "

"من عاشق اونجامممم " جیمین گفت.

"منم دوست دارمش " هوسوک از دستشویی بیرون اومد و گفت.

همه راضی بودن که به اون رستوران برن

پس به سمت ماشین رفتن.

جیمین وقتی یونگی رو با زباله دید فریاد زد "ددییییییی "

"جیمین قبل اینکه شیشه رو بکشم بمیری بیا تو " هوسوک گفت.

یونگی وقت صدای فریاد جیمین رو شنید به ماشین نگاه کرد و اونم فریاد زد " من و تو امشب ساعت هفت "

تهیونگ سریع به سمت پنجره رفت و فریاد زد " توی اتاق من نه پدرسگااااا "

"شما روتا قرار هست خفه شین ؟ " هوسوک پرسید.

"ناح قرار نیست " جیمین گفت و بازوی تهیونگ رو گرفت.

وقتی آهنگ مورد علاقشون پخش شد شروع به خوندن کردن اونقدر سرگرم آهنگ بودن که متوجه نشدن کی رسیدن.

گارسون به اونها کمک کرد تا سر جاهاشون بشینن.

همه به منو نگاه میکردن و سخت در حال انتخاب غذا بودن.

وقتی غذا رو سفارش دادن جیمین پرسید " حالت چطوره جین عاشق کسی هستی ؟ " (پسر فضولممم 😂💔)

جین گونه هاش رنگ گرفت و گفت " خب میدونید یه نفر رو دوست دارم "

"هی کی " تهیونگ گفت .

"خب اس-اسمش نامجونه "

"صبرکن- موهاش نقره ای عه ؟ "

"آره ؟ چرا "

"اون هم اتاقی جونگکوکه "

"وایسا جونگکوک کیه ؟ "

"اون همون کسی عه که توی کلاس در موردش گفت- "

"ته اونجا رو "

تهیونگ به دنباله ی انگشت هوبی نگاه کرد و جونگکوک و یونمی رو در حال ورود به رستوران دید نفس میخواست نفس .

End of part 8 s²

شما بگین من الان با این پسر چیکار کنم 😐💔

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now