جونگکوک قصد داشت پیش تهیونگ بره و همه چی رو درست کنه حتی اگر تهیونگ نمی خواست ببخشتش اون باید از دلش در میورد .
ولی وقتی دید لب های هوسوک روی لب های تهیونگش فرود اومد قلبش تیکه تیکه شد.
میخواست به اون جا بره و اون هارو از هم جدا کنه اما امکان نبود بود؟
دستگیره ی خوبگاهش رو به آرومی باز کرد و داخل رفت.
هوسوک وقتی فهمید جونگکوک رفته عقب کشید.
"تهیونگ تو دقیقا همین کارو کردی " و به اتاق جونگکوک اشاره کرد " وقتی دیدم اونجاست بوسیدمت ""هولی شت فکر میکنی حسودی کرد به ما ؟ "
"من فکر میکنم ما کار بیشتری انجام دادیم " هوسوک با خنده گفت.
"اگه ناراحت شه چی یا بدتر عصبی شه ؟! "
"تهیونگ خودت میفهمی چی میگی تو عصبی نشدی ناراحت نشدی ؟! "
هوسوک درست میگفت کاملا حق با اون بود.
"آههه مرسی هوب من میرم " گفت و به سمت اتاقش رفت.
وقتی وارد شد یونگی رو دید که روی تخت خوابه هر بار صداش میکرد جواب نمی داد الحق که خوابش خواب بود رفت کنار یونگی و مثل همیشه بغل گوشش جیغ زد "عوضی من برگشتم "
"به خدا قسم یه روز میکشمت " یونگی گفت و آروم چشم هاشو باز کرد.
"پیشی کوچولو بیدار شدی ؟ ببخشید بخواب بخواب " تهیونگ با تمسخر گفت و سعی کرد از دست یونگی در بره وقتی میخواست در رو باز کنه که بره بیرون اون آشغال رو دید.
"جونگکوک- "
"لطفا بیا صحبت کنیم "
End of part 11 s²
YOU ARE READING
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Romance[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون